آیا با نوشتن طرح کسب و کار آشنایی دارید؟اگر تصمیم به نوشتن طرح کسب و کار دارید، باید به شما تبریک گفت. زیرا با نوشتن طرح کسب و کار شانس موفقیت در کسب و کار جدیدتان را افزایش خواهید داد. اما پیش از این کار، باید طرح اولیهی آن را پی ریزی کنید.
لزوم نوشتن طرح کسب و کار
یکی از مهم ترین دلایل اهمیت نوشتن طرح کسب و کار این است که شما باید برای پیش بینیها و پیشنهادات موجود در این طرح پاسخگو باشید؛ به خصوص اگر قرار است که با این طرح برای تامین مالی شرکتتان جذب سرمایه کنید.
مثالی از لزوم نوشتن طرح کسب و کار
فرضا شما پیش بینی میکنید که در دومین سال خرده فروشیتان، چهار مکان جدید راه اندازی میکنید. حال اگر بنا به شرایطی که باید پیش بینی میکردید، تنها دو موقعیت ایجاد شود، احتمالا سرمایه گذار اعتراض خواهد کرد. نوشتن طرح کسب و کار میتواند به نوبه خود بسیار خطیر باشد، بنابراین کمیفکر کردن در مورد محتوای طرحتان چیزی نیست جز یک احتیاط لازم.
دوماً، همانطور که به زودی خواهید آموخت (البته اگر تا کنون نیاموخته باشید)، یک طرح کاری ممکن است سندی پیچیده باشد. همچنان که طرحتان را پیش نویس میکنید، تصمیمات زیادی درمورد موضوعات مهم خواهید گرفت؛ مثلا این که کدام استراتژی را در پیش خواهید گرفت، یا استراتژیهایی که اهمیت کمتری دارند کدامند: مثل این که کاغذ چاپ چه رنگی باشد. فکر کردن درمورد این تصمیمها از قبل، روش مهمیاست تا زمان برنامه ریزی برای کسب و کار را به حداقل و زمانی که صرف کسب درآمد میکنید را به حداکثر برسانید.
بهترین گزینه برای جلوگیری از اتلاف وقت
به طور کلی، نوشتن طرح کسب و کار کمک میکند تا درجه پاسخگوییتان را کنترل و اتلاف وقت ناشی از بی تصمیمی را کاهش دهید. برای برنامه ریزی طرح، ابتدا باید اهداف و مقاصدتان در کسب و کار را مشخص کنید؛ از این رو، باید به بررسی کسب و کاری که میخواهید شروع کنید یا در حال انجام آن هستید بپردازید تا ببینید چه شانسهایی وجود دارد تا به آن اهداف دست پیدا کنید. در نهایت، باید نگاهی به اجزای سایر طرحها بیندازید تا از مواردی که میخواهید طرحتان دربر بگیرد و همچنین نحوه عمل به آنها، ایده بگیرید.
مقاصدتان را معین کنید
چشمهایتان را ببندید. تصور کنید که پنج سال گذشته. دوست دارید کجا باشید؟ آیا میخواهید صاحب کسب و کاری باشید که ابعادش گسترش چشم گیری نداشته؟ آیا میخواهید در راس یک امپراطوری رو به رشد باشید؟ آیا به سودآوری رسیدهاید و در یکی از سواحل، در آرامش از سودهای به دست آمده لذت میبرید؟
پاسخ دادن به این سوالات بخش مهمی از فرآیند تنظیم یک برنامه کاری موفق است. در واقع، بدون دانستن این که میخواهید به کجا بروید، امکان ندارد بتوانید اصلا برنامه ای بریزید.
اکنون بهترین زمان برای کمی تداعی آزادانه است تا به ذهنتان اجازه دهید به تکاپو بیفتد و هر مسیرِ دلخواهِ شما برای کسب و کارتان را جست و جو کند. سعی کنید یک انشای شخصی درمورد اهداف کاریتان بنویسید. این انشا میتواند در قالب نامه ای از خودتان در پنج سال بعد باشد که تمام دستاوردها و نحوه ی رسیدن به آنها را توصیف میکند.
همچنان که این مطلب را میخوانید، ممکن است به کشف شگفت انگیزی برسید، مثلا این که شما واقعا نمیخواهید صاحب یک تشکیلات اقتصادی بزرگ و سریع الرشد باشید، بلکه به یک کسب و کار کوچکِ با ثبات قانعید. حتی اگر چیز جدیدی یاد نگیرید، رسیدن به درک درستی از اهداف و مقاصدتان کمک بزرگی در تصمیم گیری برای چگونگی برنامه ریزی کسب و کارتان خواهد کرد.
چک لیست اهداف و مقاصد
اگر مشکلی در انتخاب مقاصد و اهدافتان دارید، باید چند سوال از خود بپرسید:
چقدر مصمم هستم که موفق شوم؟
آیا راضی هستم که پول و ساعات کاری طولانی را بدون هیچ عایدی سرمایه گذاری کنم و زمان شخصی و سبک زندگی خود را شاید برای سالها از دست بدهم؟
اگر این ریسک به نتیجه نرسد چه اتفاقی برایم میافتد؟
اگر موفق شود، این شرکت چند کارمند خواهد داشت؟
مالیات سالانه آن چقدر خواهد بود؟ مالیات ۵ ساله چطور؟
سهم آن در بازار در آن بازه زمانی چقدر خواهد بود؟
آیا سهمیدر بازار هدفِ بکر و دست نخورده خواهد داشت یا طیف وسیعی از کالاها و خدمات را خواهد فروخت؟
برنامه من برای گسترش جغرافیایی چیست؟ منطقهای؟ ملی؟ جهانی؟
آیا قرار است مدیری باشم که شخصا فعالیت دارد یا بخش زیادی از فعالیتها را به دیگران محول خواهم کرد؟
اگر محول کنم، چه نوع فعالیتهایی خواهد بود؟ فروش؟ تکنیکی؟ سایر؟
چه میزان قادرم دستور دیگران را بپذیرم؟ آیا میتوانم با همکاران یا سرمایه گذارانی که خواهان ورود به مدیریت شرکت هستند کار کنم؟
آیا قرار است مستقل و تحت مالکیت شخصی باقی بماند، یا در نهایت حق مالکیت آن خریداری شده یا عمومیخواهد شد؟
اهداف شما برای تامین مالی
برای کسب پول زیاد لزوماً نیازی نیست پول زیادی صرف کنید، ولی قطعا مقادیری پول لازم است. به خصوص اگر رشد بسیار سریع را به عنوان بخشی از اهداف و مقاصدتان در نظر گرفته باشید.
کارآفرینان پرانرژی و خوشبین اغلب معتقدند رشد فروش تضمین کننده ی همه چیز خواهد بود و خواهند توانست به پشتوانه سودآوری، روی پیشرفت کار سرمایه گذاری کنند. با این حال، به ندرت چنین اتفاقی میافتد، به یک دلیل ساده: شما معمولا ناگزیرید که به تامین کنندگان خود پول بدهید، قبل از این که مشتریانتان پرداختی به شما داشته باشند. این معمای جریان نقدینگی دلیل اجبار بسیاری از شرکتهای سریع الرشد برای روی آوردن به تامین مالی بانکی یا فروش سهام است تا قادر به تامین مالی رشدشان باشند. آنها در واقع سریع تر از آن که بتوانند از عهده اش بربیایند در حال رشدند.
شروع کنید به سوال کردن از خودتان که احتمالا به چه نوع تامین مالی احتیاج خواهید داشت و به چه چیز رضایت خواهید داد. وقتی از نظر نقدینگی در مضیقهاید یا احتمال میرود در مضیقه قرار بگیرید احتمالا رویه ای که در پیش میگیرید این خواهد بود که هر شکلی از سرمایه گذاری، مطلوب است. اما شکلهای مختلف تامین مالی مشخصههای متفاوتی دارند که هنگام برنامه ریزی طرحتان باید در نظر گرفته شوند. این مشخصهها سه شکل اولیه دارند:
اول، شما ناگزیرید سطوحی از کنترل را واگذار کنید. یک شریک برابر طبیعتاً خواهان کنترلی نسبتاً برابر خواهد بود. سرمایهداران بزرگ اغلب خواهان حضور چشم گیر در تصمیمات مدیریتی، مثلا از طریق به کار گماشتن یک یا دو نفر در هیأت مدیره شما هستند. سرمایه گذاران فرشته بسته به استایل شخصی خودشان ممکن است بسیار دخیل شوند یا اصلا خود را درگیر نکنند. بانکداران، از طرفی، تا زمانی که بتوانید اصل سرمایه و همچنین سود آن را به موقع پرداخت کنید به هیچ وجه دخالت نخواهند کرد و هیچ یک از تعهدات وامتان را زیر پا نخواهند گذاشت.
همچنین شما باید میزان پولی که نیاز دارید را در نظر داشته باشید. مثلا هر مقداری کمتر از چندین میلیون دلار بسیار ناچیزتر از آن است که برای عرضه عمومی سهام ابتدایی در نظر گرفته شود.
سرمایه داران بزرگ غالبا بین ۲۵۰ هزار تا ۳ میلیون دلار سرمایه گذاری میکنند، در حالی که تنها ثروتمندترین سرمایه گذار فرشته قادر خواهد بود که مبلغی بیش از چند صد هزار دلار را فراهم نماید.
تقریبا همه منابع سرمایه، از بانک گرفته تا یک مباشر، در مورد مقادیری که ترجیح میدهند سرمایه گذاری کنند خط مشی خاص خودشان را دارند. پیش بینی میزان نیازتان شما را برای آماده سازی برنامهیتان راهنمایی خواهد کرد.
سومین ملاحظه، مربوط به هزینه است. این مورد را میتوان با کمک نرخ بهره و سهام مالکیت و زمان، کار دفتری و دردسرهای ساده قدیمی محاسبه نمود.
برنامه خود را چگونه به کار خواهید بست؟
بخشی از نوشتن طرح کسب و کار مربوط به این است که میخواهید با آن چه کنید- این گفته شاید غیرعقلانی به نظر بیاید ولی اینطور نیست. یک برنامه کاری ممکن است برای چندین منظور مورد استفاده قرار گیرد، از نظارت روی سیر پیشرفت شرکت به سمت اهدافتان گرفته تا جذب کارمندان کلیدی به شرکتتان. بنابراین این که قصد دارید به چه نحو از برنامه خود استفاده کنید بخش مهمیاز آمادگی برای نوشتن آن است.
آیا تصمیم دارید از نوشتن طرح کسب و کار برای پول درآوردن استفاده کنید؟ در آن صورت، باید به دقت روی خلاصه اجرایی، مدیریت و جنبههای بازاریابی و مالی تمرکز کنید. شما نیاز خواهید داشت که چشم انداز متمرکزی از نحوه درآمد شرکتتان داشته باشید. اگر به دنبال گرفتن وام بانکی هستید، باید تمام توان خود را به کار گیرید تا جریان نقدینگی کافی را برای وامهای خدماتی ایجاد کنید. باید به سرمایه گذاران، به خصوص سرمایه داران بزرگ نشان داده شود که چگونه میتوانند از طریق شرکت شما کسب درآمد کنند و به نرخ بازدهی قابل قبول خود دست یابند.
آیا قرار است از طرح خود برای جذب کارمندان با استعداد استفاده کنید؟ در اینصورت باید روی مواردی از قبیل داشتن سهام یا جنبههایی نظیر مکان، محیط کاری یا جو مشارکتی و موقعیتهای رشد و پیشرفت تاکید کنید.
آیا بعد از نوشتن طرح کسب و کار می خواهید برنامه خود را به تامین کنندهها ارائه دهید تا به آنها نشان دهید که مشتری با ارزشی هستید؟ یک طرح کاری قوی میتواند یک تامین کننده کالاهای با ارزش را متقاعد کند که شما را از بین رقبا انتخاب نماید. همچنین میتواند در مدیریت اعتبار تامینکنندهها به شما کمک کند. ممکن است بخواهید در برنامه خود روی لیست مشتریان درجه یک و خوش سابقه در بازپرداخت بدهیهای تجاری تاکید کنید.
ارزیابی پتانسیل شرکت
متاسفانه در بیشتر موارد، درمورد جاهایی که میخواهیم به آن برسیم، علایقمان بیشتر از توانایی لازم برای رسیدن به آنها، برایمان اهمیت دارد. به عبارت دیگر، اگر شما کسب و کار اشتباهی را انتخاب کنید، به هیچ جا نخواهید رسید.
خوشبختانه، یکی از ارزشمندترین کاربردهای برنامه این است که به شما کمک میکند که تصمیم بگیرید آیا ریسکی که قرار است بکنید میتواند شما را به رویاهایتان برساند یا خیر. ایدههای کاری زیادی هرگز از سطح برنامهریزی فراتر نرفتند چرا که فرضیههای آن مورد آزمایش قرار گرفته و ناکارآمد بودن آنها به اثبات رسیده است.
ایده خود را با توجه به حداقل دو متغیر مورد آزمایش قرار دهید. اول، مالی، که مطمئن شوید این کار از نظر اقتصادی به صرفه است. دوم، سبک زندگی، زیرا کسی نمیخواهد کسب و کاری داشته باشد که از آن متنفر است؟
به سوالات زیر پاسخ دهید تا بتوانید پتانسیل شرکتتان را تعیین کنید. جواب نادرست وجود ندارد. هدف این است که کمک کند تصمیم بگیرید ریسک موردنظر شما چگونه خواهد توانست با اهداف و مقاصدتان همخوانی پیدا کند.
مالی:
کسب و کارتان به چه میزان سرمایه گذاری اولیه احتیاج دارد؟
مایلید چه میزان کنترل را به سرمایه گذاران واگذار کنید؟
چه زمانی کسب و کارتان به سوددهی خواهد رسید؟
چه زمانی سرمایه گذاران، شامل شما، میتوانند انتظار بازگشت پولشان را داشته باشند؟
منافع برجسته این کار در طول زمان چه خواهد بود؟
آیا شما قادرید خود را از نظر مالی به طور کامل وقف این کار کنید؟
انتظار دارید چه میزان حقوق یا توزیع سود را برایتان به همراه داشته باشد؟
احتمالات مربوط به شکست این کسب و کار کدامند؟
اگر این اتفاق بیفتد چه میشود؟
سبک زندگی
کجا زندگی خواهید کرد؟
چه نوع کاری قرار است انجام دهید؟
چند ساعت کار خواهید کرد؟
آیا قادر به رفتن به تعطیلات خواهید بود؟
اگر بیمار شوید چه اتفاقی میافتد؟
آیا درآمدتان به اندازه ای خواهد بود که تضمین کننده سبک زندگیتان باشد؟
آیا خانوادهتان از خودگذشتگیای که قصدش را دارید درک کرده و آن را خواهند پذیرفت؟
دیدگاهتان را بنویسید