از خوب به عالی: سه محور فکری
ما در خلال جلسه ای که با گروه تحقیق داشتیم و چگونگی سودهای چشمگیر شرکت های رهسپار تعالی را بررسی کردیم، به اصطلاح مفهوم خارپشتی پی بردیم.
اما صحبت ما فقط در خصوص استراتژی هایی که این شرکت ها اتخاذ می کردند؛ نبود، چراکه شرکت های هم ترازی همچون اکرد نیز از استراتژی به خصوصی استفاده می کردند. در واقع استراتژی وجه تمایز بین شرکت های رهسپار تعالی و هم تراز نبود.
اما آیا صحبت ما پیرامون استراتژی خوب در مقابل یک استراتژی بد است؟ وقتی این سوال مطرح شد لی ویلبنکز گفت: “به نظر من وجه تمایز سادگی است. سادگی غیر قابل باور ایده های آنها.”
این تفکر درست است که این شرکت ها مفهوم ساده ای را مد نظر قرار داده و از آن بعنوان چارچوب و مرجع تصمیم های خود بهره می گیرند اما آیا سادگی کافیست؟ صرف ساده بودن یک ایده، یک شرکت نمی تواند از مرحله ی خوب به عالی برسد؛ چراکه جهان پر از ایده های شکست خورده ای است که ایده های ساده ای داشتند اما اشتباه.
پس از چند ماه بررسی و دسته بندی، در نظر گرفتن احتمالات و حذف آنها، بالاخره متوجه شدیم مفهوم خارپشتی در تفکر رهسپار تعالی، فقط ایده های ساده و تصادفی نیست.
بدانیم که: فرق استراتژیک و اساسی بین شرکت های رهسپار تعالی و شرکت های هم تراز، در دو تفاوت اساسی نهفته است. نخست، شرکت های رهسپار تعالی خط مشی های خود را در درک عمیق سه بعد اساسی دانستند، همان چیزی که ما آن را سه محور فکری می نامیم.
دوم، شرکت های رهسپار تعالی این درک را به مفهومی ساده و روشن تبدیل کردند که تمام تلاش های آنان را راهبری می کرد، در نتیجه این مفهوم را خارپشتی نامیدیم.
تفکر سه محوری
۱.شما در چه زمینه ای می توانید بهترین عملکرد را در جهان داشته باشید، و در چه زمینه ای نمی توانید. توجه داشته باشید که، فقط به این دلیل که شما در یک زمینه تبحر خوبی دارید، به این معنا نیست که می توانید در آن زمینه بهترین باشید. و هر زمینه ای که می توانید در آن بهترین شوید، الزاما همان فعالیتی که در حال حاضر انجام می دهید، نیست.
۲.عامل حرکت موتور اقتصادی چیست. تمام شرکت های خوب به عالی دیدگاهی موثر داشتند مبنی بر اینکه چگونه می توان به موثرترین شکل ممکن، نقدینگی و سودآوری پایدار و نیرومند ایجاد کرد. به ویژه اینکه، آنها وجه مشترکی به نام سود به ازای یک عامل متغیر را کشف کردند که تاثیر بیشتری بر اوضاع اقتصادی آنان گذاشت.
۳.شما به چه کاری علاقه ی وافری دارید. شرکت های رهسپار تعالی فعالیت هایی را مد نظر داشتند که به آن علاقه مند بودند. موضوع اصلی برانگیختن انگیزه و علاقه نیست، بلکه یافتن چیزی است که در شما اشتیاق ایجاد کند.
برای درک بهتر این سه محور فکری، مثال شخصی زیر را در نظر بگیرید. فرض کنید این سه انتخاب را دارید.
نخست اینکه، کاری که انجام می دهید یا موروثی است یا به خاطر داشتن استعداد خدادادی آن را انجام می دهید و فکر می کنید به خاطر انجام این کار متولد شده اید.
دوم اینکه، شما به خاطر انجام این کار مزد خوبی دریافت می کنید.
سوم، کاری را انجام می دهید که نسبت به آن اشتیاق دارید و صرفا به خاطر علاقه به آن، انجامش می دهید.
اگر بتوانید این سه محور و انتخاب را به هم نزدیک کنید و به مفهومی ساده و شفاف و روشن تبدیلش کنید، آن گاه شما یک مفهوم خارپشتی خواهید داشت.
برای داشتن یک مفهوم خارپشتی رشد یافته، همزمان به هر سه محور نیاز دارید. اگر شما از محل فعالیت هایی که هرگز در آن بهترین نمی شوید، پول زیادی به دست می آورید، فقط می توانید یک شرکت خوب بسازید نه عالی. اگر در زمینه ای بهترین استعداد و شایستگی را داشته باشید، اما اشتیاق درونی نداشته باشید، باز هم به سطح عالی نمی رسید. و بالاخره، ممکن است کاری انجام دهید که به آن علاقه ی زیاد دارید، اما نه صرفه ی اقتصادی برای شما دارد نه می توانید در آن بهترین شوید، پس در این حالت هم به نتیجه ی عالی دست پیدا نمی کنید.
(منبع: از خوب به عالی، جیم کالینز)
ادامه ی مقالات “از خوب به عالی” را دنبال کنید…
دیدگاهتان را بنویسید