از خوب به عالی: معیار اقتصادی شما چیست؟
همانطور که تا اینجا متوجه شدیم، شرکت های رهسپار تعالی، اغلب از صنایع خیلی معمولی، درآمدهای چشمگیری ایجاد کردند. در همان زمان که نرخ سود سهام بانک ولز فارگو، چهار برابر بازار بورس بود، کل صنعت بانکداری جایگاهی در انتهای صنایع داشت.
بدانیم که: لازم نیست یک شرکت، برای رسیدن به سطح عالی حتما در رده ی صنایع موفق باشد. هر یک از شرکت های رهسپار تعالی، صرف نظر از صنعتی که در آن فعالیت دارند، روش اقتصادی بسیار خوبی ابداع کرده اند. آنها از این جهت قادر به این کار هستند که درک عمیقی از محرک اقتصادی خود به دست آورده اند.
هر شرکتی در هر صنعتی، مسایل اقتصادی خاص خود را دارد و من قصد ندارم همه ی آنها را اینجا شرح دهم. فقط نکته ی اساسی تمام آنها، این است که، شرکت های رهسپار تعالی، درک عمیقی از محرک های مهم موتور اقتصادی خود به دست آورده و سیستم خود را مطابق با آن طرح ریزی کرده اند.
آنچه ما از تحقیقات مان دریافتیم، این بود که هر شرکت رهسپار تعالی، این محرک اقتصادی را بر مبنای پاسخ دادن به یک پرسش بدست آورده است: “کدام عامل می تواند بزرگ ترین و پایدارترین تاثیر را بر نیروی اقتصادی ما داشته باشد؟”
برای مثال، شرکت والگرینز، توجه خود را از سود به ازای فروشگاه، به سود به ازای هر مشتری تغییر داد. درست است که خرید فروشگاه هایی در نقاط قابل دسترس، مستلزم هزینه های گزاف است، اما این شرکت با تمرکز بر مدل اقتصادی خود، یعنی با افزایش سود به ازای هر مشتری، توانست بر تعداد فروشگاه های دردسترس خود بیفزاید.
و یا بانک ولز فارگو را در نظر بگیرید. مدیران آن زمانی که با حقیقت برداشته شدن محدودیت نرخ های بانکی، مواجه شدند، دریافتند که معیارهای بانکداری، مثل سود وام و سپرده، دیگر نمی توانند محرکت های مهمی تلقی شوند. در عوض، یک معیار جدید برای خود در نظر گرفتند: سود به ازای کامند. و این نگرش را در وهله ی نخست با به راه انداختن شعباتی با کارمندهای اندک و سیستم های خودپرداز، به تحقق رساندند.
بدانیم که: این معیار می تواند کاملا نامحسوس و حتی گاهی از اوقات ناپیدا باشد. نکته ی مهم، بهره گیری از آن برای درک و مشاهده ی مدل اقتصادی خودتان است.
اما سوالی که اینجا ممکن است مطرح شود این است که، آیا داشتن یک معیار کافی است؟ خیر. ولی با تکیه بر یک معیار، دیدگاه بهتری به دست می آورید، در مقایسه با زمانی که سه یا چهار معیار داشته باشید.
تفاوت شرکت های رهسپار تعالی با شرکت های هم تراز هم، در همین موضوع نهفته است. تمام این شرکت ها به یک معیار اقتصادی مهم دست یافتند، در حالیکه شرکت های هم تراز معمولا اینطور عمل نکردند. در واقع، طی این بررسی فقط با یک شرکت هم تراز مواجه شدیم که دید عمیقی نسبت به معیار اقتصادی خود داشت.
آن هم شرکت هاسبرو Hasbro بود که روند صعودی خود را بر اساس این دیدگاه استوار کرده بود: مجموعه ای از اسباب بازی ها که هیچ وقت از مد نمی افتند، نسبت به اجناسی که در یک برهه ی زمانی محبوب واقع می شوند، گردش پولی پایدارتری، ایجاد می کنند.
در حقیقت، هاسبرو تنها شرکت هم ترازی بود که هر سه محور مفهوم خارپشتی را درک کرده بود. و تنها دلیل جهش ناپایدار آن، مرگ دور از انتظار مدیر عامل این شرکت بود، که شرکت نظم لازم برای ماندن در این سه محور را از دست داد.
(منبع: از خوب به عالی، جیم کالینز)
ادامه ی مقالات “از خوب به عالی” را دنبال کنید…
دیدگاهتان را بنویسید