از خوب به عالی:درک واقعی؛ نه اعتماد به نفس کاذب
در اینجا می خواهیم در مورد تفاوت های بین وضعیت های “ما قبل خارپشتی” و “مابعد خارپشتی” صحبت کنیم. وقتی ما وضعیت شرکت هایی هم تراز (آنهایی که به مفهوم خارپشتی دست نیافتند) و شرکت های رهسپار تعالی (دارای تفکر خارپشتی) را بررسی کردیم؛ دریافتیم که؛ وضعیت قبل از خارپشتی، مثل این است که میان مه و دود دنبال چیزی می گردید.
شما در مسیری طولانی به جلو حرکت می کنید، اما نمی توانید تمام مسیر را به خوبی ببینید و سرعت شما در مسیر حرکت، خیلی کند است. اما بعد از دریافت مفهوم خارپشتی، تمام این غبار و مه به کنار می رود و می توانید مایل ها دورتر از خود را ببینید. از آن به بعد سرعت حرکت تان خیلی بالا می رود و مسافت های طولانی را خیلی سریع زیر پا می گذارید.
آنچه در مورد شرکت های هم تراز تا این حد فریبنده به نظر می رسد این است که آنها در تمام برنامه های تحول آمیز خود، با عملکردهای دیوانه وار و رهبران مقتدر، به ندرت از غبار خارج می شوند. آنها سعی می کنند با شتاب حرکت کنند، اما هرگاه به دو راهی می رسند، راه اشتباه را انتخاب می کنند و بعد باید تمام این راه را به عقب برگردند و مسیر دیگر را در پیش بگیرند. یا اینکه در طول مسیر به طور کلی منحرف می شوند، به درخت ها می خورند و درون مسیل ها سقوط می کنند.
بدانیم که: درست همان دنیایی که برای شرکت های رهسپار تعالی، تا این حد روشن و ساده می نماید، برای شرکت های هم تراز پیچیده و پوشیده در غبار است. چرا؟ به دو دلیل. نخست اینکه شرکت های هم تراز هرگز سوالات درستی را که در چارچوب این سه محور فکری قرار دارند نمی پرسند. دوم اینکه آنان اهداف و خط مشی خود را بیشتر بر اساس اعتماد به نفس کاذب بنا می نهند تا بر اساس درک واقعی.
اما سوال اینجاست که، آیا هر سازمان دارای یک تفکر خارپشتی است که باید آن را کشف کند؟ اگر روزی شرکتی به این نتیجه برسد که: “ما در هیچ زمینه ای بهترین نیستیم و هرگز نبوده ایم.” آنگاه چه باید کرد؟
در اکثر موارد، شرکت های رهسپار تعالی در هیچ زمینه ای در جهان بهترین نبودند و هیچ نشانه ای از اینکه در آینده بتوانند اینطور باشند نیز وجود نداشت. اما آنها با اتخاذ این تصمیم که: “باید بفهمیم در چه زمینه ای می توانیم بهترین باشیم و در عین حال حقایق ناخوشایند را بپذیریم که نمی توانیم در خیلی از زمینه ها جز شرکت های سرآمد باشیم.” توانستند به نوعی از تفکر خارپشتی دست پیدا کنند.
ضمن اینکه درصدد رسیدن به مفهوم خارپشتی هستید، به یاد داشته باشید که وقتی شرکت های رهسپار تعالی سرانجام برداشت خارپشتی خود را پیدا کردند، این برداشت اصلا با ویژگی کسالت بار و اعتماد به نفس بی فکرانه و آزار دهنده، از نوع شرکت های هم تراز همراه نبود. تنها جمله ای که در شناخت یک حقیقت گفته می شد این بود: “بله ما می توانیم در این زمینه بهتر باشیم.”
زمانی که به درستی، برداشت خارپشتی خود را بدست می آورید، این فرآیند آهنگ بی صدای حقیقت است. لازم نیست بیش از اندازه راجع به چیزی صحبت شود، حقیقت خاموش، خود سخن می گوید.
(منبع: از خوب به عالی، جیم کالینز)
ادامه ی مقالات “از خوب به عالی” را دنبال کنید…
دیدگاهتان را بنویسید