خرابکاری در تحلیل رفتار متقابل
فانیتا انگلیش لغت خرابکاری را برای توصیف نوعی رابطه متقابل به کار برد که افراد از آن به عنوان وسیله کسب نوازش برای احساسهای تخریبی شان استفاده میکنند. خرابکار دیگران را دعوت میکند به مبادله ای که در آن، او یک احساس تخریبی را بیان میکند و هدف او این است که به خاطر آن احساسها از دیگران نوازش بطلبد. چنین روابط متقابلی تا زمانی که شخص مقابل مایل است به خرابکار نوازش بدهد ادامه خواهد داشت.
فانیتا انگلیش بر این باور است که خرابکاری می تواند بر دو گونه باشد،که هر دوی آنها روابط متقابل موازی بین «والد» و «کودک» می باشد.
در نوع اول خرابکار با نقش «کودک» شروع می کند. وضعیت زندگی او این است «من خوب نیستم، شما خوب هستید (هاها).»
در نوع دوم او با نقش «والد» وارد میشود و وضعیت زندگی او این است «من خوب هستم (هاها)، شما خوب نیستید.»
خرابکار نوع اول ممکن است غمگین و دلخراش به نظر بیاید. فانیتا این حالت را، وضعیت «بی پناهی» می نامد. به عنوان مثال شما ممکن است چنین تبادلی را بشنوید
- خرابکار («کودک» – «والد»): «امروز دوباره حالم گرفته است.»
- شخص مقابل («والد» – «کودک»): «اوه عزیزم، متأسفم، متاسفم که این را می شنوم.»
- خرابکار: «دوباره رئیس به من گیر داد.»
- طرف مقابل: «عجب، چه بد.»
در حالت دیگر، «کودک» خرابکار ممکن است با وضعیتی شکوه آمیز و با آه و ناله وارد شود. این نوع «غرغرو».
طرف مقابل ممکن است با نوازشهایی که از بخش منفی «والد کنترل کننده و مستبد» می آید به جای بخش منفی «والد مهربان و تغذیه کننده» پاسخ دهد.
- خرابکار: «تو هم که کمکی به من نکردی.»
- طرف مقابل: «اوه، تو هنوز هم نمی تونی روی پای خودت بایستی؟»
- خرابکار: «انتظار داری من چکار کنم؟ رئیس اونه، مگه نه؟»
- طرف مقابل: «خوب پس چرا به اتحادیه شکایت نکردی؟»
خرابکار نوع دوم هم دو نوع عملکرد دارد. در نوع اول «یاری رسان»، او وضعیت «والد مهربان و تغذیه کننده» ی منفی را بر می گزیند و هدفش این است که از شخص مقابل که در حالت نفسانی «کودک» است نوازشهای تشکر آمیز دریافت کند.
- خرابکار (والد» – «کودک): «حتما به اندازه کافی خوردی؟»
- طرف مقابل: («کودک» – «والد): «اوه بله، متشکرم.»
- خرابکار: «حالا بیا این یک تکه کیک را بخور.»
طرف مقابل، «خوب، واقعا خیلی خوردم و سیر هستم، متشکرم»
«رئیس – مآب» یعنی نوع دوم خرابکاری را توصیف می کند، که رابطه متقابل را با «والد کنترل کننده و مستبد» منفی شروع می کند.
او به دنبال نوازشهای پوزش طلبانه از «کودک» طرف مقابل است.
- خرابکار: «باز هم که دیر کردی!»
- طرف مقابل: «ببخشید.»
- خرابکار: «منظورت از ببخشید چیست؟ این چهارمین دفعه است که در این هفته دیر آمده ای…»
اگرچه فانیتا انگلیش این مطلب را خاطرنشان نساخته است. ولی ما می گوییم افراد می توانند به صورت «والد» به «والد» با موضوعهایی مانند «وحشتناک نیست»، و یا در رابطه «کودک، به کودک» با افزایش تبالادت احساسی خرابکاری کنند.
همانطور که می بینید خرابکاری نوعی وقت گذرانی است، که افراد در چنین تبادلاتی، احساسهای تخریبی را تخلیه می کنند. روابط متقابل موازی فقط زمانی متوقف می شود که یکی از طرفین کنار بکشد و یا رابطه متقابل متقاطع به وجود آورد. اغلب اوقات آن شخصی که رابطه متقابل متقاطع را شروع می کند همان خرابکار است و نه شخص مقابل، زیرا خرابکارهای حرفه ای در اینکه حس کنند چه موقع طرف مقابل می خواهد خود را از تبادل کنار بکشد ماهر شده اند. به جای آنکه بگذارد منابع نوازشی اش به این ترتیب تمام شود، خرابکار ترجیح می دهد همیشه آغازگر رابطه باشد.
“پیامد معمول این کار این است که تبادلات خرابکارانه به صورت بازیهای روانی در می آید.”
منبع: (تحلیل رفتار متقابل، یان استورات/ون جونز)
ادامه ی مقالات تحلیل رفتار متقابل را دنبال کنید…
دیدگاهتان را بنویسید