امروزه نه تنها خود مدیر باید بالغ باشد، بلکه ضرورت دارد که افراد تحت مدیریت خود را به سوی بلوغ سوق دهد و زمینه رشد و تکامل تک تک افراد خود را فراهم کند.
بلوغ انسانی را میتوان در چهار جهت زیر مشخص نمود:
۱. بلوغ فکری:
بلوغ فکری با تواناییها و ویژگیهایی مثل توانایی تشکیل و ابراز عقیده، احترام به عقاید دیگران و توانایی اتخاذ تصمیم آزادانه مشخص میشود. فردی که از لحاظ فکری به بلوغ کافی رسیده باشد مایل است با مشاهده دلایل و شواهد قانع کننده نظر خود را تغییر دهد، به تعدیل برنامههای خود همت گمارد و در صورت لزوم تصمیمهای نوینی اتخاذ کند.
۲. بلوغ عاطفی:
فردی که به بلوغ عاطفی رسیده است عواطف خود را آن گونه که هست میپذیرد ولی توانایی آن را نیز دارد که عواطف خویش را تحت اختیار و هدایت خود داشته باشد. او غمها و ناراحتیهای خود را با دیگران در میان میگذارد و از در دل نگاه داشتن غمها و در عوض منعکس ساختن آثار غم و رنج در چهره خودداری میکند. او میتواند انتقاد را بپذیرد بدون آنکه از انتقاد کننده آزرده خاطر شود و احساس رنجش نماید. امروزه از این نوع بلوغ تحت عنوان هوش عاطفی یاد میشود.
۳. بلوغ اجتماعی:
دستیابی به بلوغ اجتماعی از طریق کسب منشهایی امکان مییابد که شامل توانایی فرد برای رفتن به سوی دیگران، ایجاد ارتباط خوب و صادقانه و ابراز دوستی صمیمانه با آنان میباشد. چنین فردی نه بی اندازه به خانواده و دوستان وابستگی نشان میدهد و نه در برابر آنان به ستیزه بر میخیزد.
۴. بلوغ اخلاقی:
از مشخصات بلوغ اخلاقی ارج نهادن بر ارزشهای جامعه، توانایی رعایت اصول اخلاقی و تلاش برای زنده نگاه داشتن آنها میباشد. به طور کلی میتوان گفت شخصی که دارای بلوغ اخلاقی است آرمانهایش در دورنمایی که بیشتر جنبۀ دوستانه دارد شکل گرفته است نه در زمینهای از خودپرستی و خودمحوری.
(منبع: رفتار سازمانی مثبت تألیف دکتر علی نصر اصفهانی و مهدی نصر اصفهانی)
بسیار عالی و توجه برانگیز
رسیدن به بلوغ های ذکر شده مستلزم زمان ، شناخت از خود ، آموزش و تمرین و مطالعه کتاب های مفید در هرکدام از زمینه ها می باشد.
ممنون از مطالب مفید ساییتون خانوم محسنی سال خوبی رو آرزومندم براتون
ممنون از مطالب بسیار خوبتون اما خب الان وضعیت طوری هست که هرکسی وضعیت اقتصادی خوبی داشته باشه مدیر میشه متاسفانه بیشتر مدیر داریم تا متخصص