به عنوان رهبر یکی از وظایف شما ایجاد نظم، صلح و دوستی در گروه است. این بدان معناست که اگر اختلافی میان اعضای گروه شما بروز کرد باید به صحبتهای طرفین گوش بدهید و برای برطرف کردن کدورت و اختلاف اقدام کنید. در ضمن باید از افراد گروه خود بخواهید هدفها و مأموریت گروه را مهمتر از هدفها و خواستههای خود بدانند.
اولین سوألی که به هنگام بروز اختلاف باید مطرح کنید این است: آیا اختلاف بر سر مأموریت است یا جنبههای شخصی دارد؟ کارهای دیگری که باید بکنید از این قرار است:
۱. کار گروه را مرور کنید و ببینید چرا به مشکل برخوردهاند.
۲. ببینید آیا میتوانید منابع بیشتری در اختیار گروهتان قرار دهید.
۳. بعد از آن با کسی که رفتارش اختلاف ایجاد کرده به طور خصوصی ملاقات کنید.
توجه کنید که به جای سرزنش کردن اشخاص لازم است بر مسئله و مشکل متمرکز شوید.
بپرسید آیا حل مسئله ضروری است. گاه اشخاص مسئلهشان را به این دلیل نزد رهبر میبرند که میخواهند جلب توجه کنند. ممکن است مسئله آنقدر مهم نباشد که لازم باشد رهبر در حل آن مداخله کند؛ اما اگر یکی از اعضای گروه احساس کند به او توجه نمیشود، مسئله بالا میگیرد و در چنین شرایطی لازم است رهبر دخالت کند.
برای پرهیز از چنین مشکلاتی لازم است به طور منظم با افراد گروهتان جلسه داشته باشید و قبل از اینکه مسئلهای بروز کند اقدامهای پیشگیرانه انجام دهید، و سرانجام باید از خود بپرسید: برای حل این اختلاف چه اقدامی باید انجام دهم؟ میتوانید از افراد و اعضای گروه سوأل کنید و از آنها بخواهید برای حل مشکلی که پیش آمده اعلام نظر کنند و راهحلی پیشنهاد دهند. وقتی پیشنهادها را دریافت کردید و پذیرفتید لازم است با افراد پیشنهاددهنده همکاری کنید تا راهحل مورد نظر آنها عملی شود.
به گروه خود اجازه بدهید راهش را پیدا کند
به عنوان رهبر باید به اعضای گروه خود اعتماد به نفس بدهید تا مسئلهشان را حل و فصل کنند. وقتی این اتفاق بیفتد، شما به آن چیزی دست پیدا میکنید که هر رهبری در پی آن است. هر رهبری مایل است هدایت گروهی پرانگیزه را بر عهده داشته باشد، گروهی که بتواند هدفهای خود را انتخاب کند و آنها را تحقق بخشد. برای اینکه گروه بتواند به این موقعیت برسد رهبر باید به طور منظم از گروه بپرسد:
میخواهید به کجا بروید؟
نظرتان دربارۀ هدفهای گروه چیست؟
نقاط قوت و ضعف خود را چگونه ارزیابی میکنید؟
پس از آنکه به جواب این سوألات رسیدید به افراد گروه اجازه بدهید هدفهایشان را بیان و مأموریت خود را تعریف کنند. رابطۀ رهبر با اعضای گروه شبیه رابطۀ پدر با فرزندان نوجوان اوست. میدانید که همیشه بالای سر فرزندانتان نخواهید بود تا آنها را هدایت کنید. از اینرو باید تا حد امکان ارزشهایتان را با آنها مطرح کنید، به آنها مسئولیت و امکان بدهید و سپس در پی قبول این مسئولیتها، آنها را بیازمایید.
(منبع: رهبری به زبان خودمانی ترجمۀ مهدی قراچهداغی)
دیدگاهتان را بنویسید