هوش عاطفی در زندگی کاری و خانوادگی اهمیت زیادی دارد. افرادی که نمیتوانند با عواطف خود به خوبی کنار بیایند، دارای روابط بین فردی مطلوبی نیستند، از سلامت روانی کمتری برخوردارند و موفقیتهای شغلی کمتری را تجربه میکنند.
هوش عاطفی کمک میکند که فرد بتواند انگیزههای خود را حفظ کند، در مقابل ناملایمات پایداری نماید، کامیابی خود را به تعویق اندازد، حالات روانی خود را تنظیم کند و اجازه ندهد پریشانی خاطر، قدرت تفکر او را خدشهدار نماید، با دیگران همدلی کند و امیدوار باشد.
اجزاء هوش عاطفی
۱. خودآگاهی:
به معنی توانایی درک عواطف خود و درک اثر آن عواطف بر کار خود و دیگران. ناتوانی در تشخیص احساسات واقعی، فرد را به سردرگمی میکشاند. خودآگاهی برای موفقیت در محیط کاری مهم و فقدان آن مانع اثربخشی خواهد شد.
۲. خود تنظیمی:
به معنی توانایی فکر کردن قبل از هر اقدام و کنترل غریزههای نامطلوب میباشد. افرادی که در این زمینه مهارت دارند با سرعت بیشتری میتوانند با ناملایمات زندگی کنار بیایند.
۳. انگیزش:
به معنی سخت کار کردن به دلایل دیگری غیر از پول و مقام است. توانایی “غرقه شدن در کار” انجام هر نوع فعالیت چشمگیر را میسر میگرداند. افراد دارای این مهارت در کاری که بر عهده میگیرند، بسیار مولد و اثربخش خواهند بود.
۴. همدلی:
به معنای توانایی درک عواطف دیگران و بکارگیری این درک برای برقراری ارتباط بهتر با آنان میباشد. امروزه همدلی به عنوان جزیی از رهبری اثربخش مورد تأکید است.
۵. مهارتهای اجتماعی:
به معنی توانایی ایجاد تفاهم با دیگران، و برقراری روابط مطلوب با آنان است. این مهارتها شایستگیهای اجتماعی هستند که در کنار آمدن با دیگران مؤثر واقع میشوند. کاستی در این زمینه به ناشایستگی در دنیای اجتماعی یا بروز مصایب مکرر در ارتباطهای بین فردی میانجامد.
در واقع فقدان این مهارتها میتواند باعث شود که حتی باهوشترین افراد، در ارتباطهای خود احساس عجز کنند و خودبین، زیانکار یا بدون احساس به نظر آیند.
(منبع: رفتار سازمانی مثبت تألیف دکتر علی نصر اصفهانی و مهدی نصر اصفهانی)
مولفه های EI و شناخت آن در همکاران ، مدیران را قادر می سازد تا افرادی که بر سه نوع کلی شناخی ، فیزیولوژیکی و رفتاری هیجان ها آشنایی و البته تسلط دارند را به عنوان محور در گروه خود استفاده نمایند.
افراد با میزان هوش عاطفی بالا برترین افراد در نوع ارتباط ، درک و شناخت شرایط و وفق پذیری بالا با شرایط آنی و بدون برنامه ریزی را دارند. ( قابل ذکر است که مدیران بحران از این دسته افراد انتخاب می شوند. )
بخش اعظمی از هوش عاطفی ارثی و وابسته به نوع تربیت و محل رشد افراد میباشد اما در بعضی مواقع میتوان با پیدا کردن نقطه ضعف در صدد رفع آن تلاش کرد.
ممنون. مطلب جالبی بود.