قدرت بیان : خواسته های مشترک مخاطبین
آشنایی با رویاها، اهداف و ایده هایی که باعث وحدت مخاطبان می شود، خیلی مهم است. اجازه بدهید یک مثال بزنم. من با مخاطبان زیادی از جمله متخصصان فروش، کارفرمایان، مالکان شرکت ها و بازاریابان اینترنتی صحبت می کنم. وجه مشترک همه آنها این است که می خواهند به لحاظ مالی، موفق باشند. بنابراین، به ایده های خاصی اشاره می کنم که در افزایش درآمد و سود به آنها کمک می کند.
در نتیجه این عملکرد، مخاطبانم به جلو خم می شوند، به دقت به تک تک کلماتی که می گویم توجه می کنند و اغلب مواقع از جا بلند می شوند و به افتخارم کف می زنند. شما هم می توانید همین کار را انجام بدهید.
در زندگی آن ها چه اتفاقاتی می افتد؟
یک بار از من دعوت شد برای یک شرکت بزرگ ملی سخنرانی کنم که محصولاتش را از طریق خرده فروشان و توزیع کنندگان در سراسر کشور می فروخت. ابتدا مدیر شرکت در صحبت هایش گفت که شرکت قصد دارد طی ۳۰ روز آینده محصولاتش را مستقیما به همان قیمتی که مشتریان می خواهند، عرضه کند و اینکه حق کمیسیون فروش را که معمولا به توزیع کنندگان می داد، به مشتریان خواهد داد؛
البته اگر آنها مستقیما از کارخانه خرید کنند. توزیع کنندگانی که آنجا بودند کمی شوکه شدند. تمام زندگی و درآمد آنها به حق کمیسیونی وابسته بود که از شرکت دریافت می کردند. حالا با توجه به تغییر سیاست شرکت، مشتریان می توانستند با همان قیمت، یا با حق کمیسیونی که پس داده می شد، مستقیما از شرکت خرید کنند. توزیع کنندگان به اندازه ای شوکه شده بودند که برخی از آنها از روی صندلی هایشان افتادند.
شرکت از من دعوت به سخنرانی کرد و دستمزدم را پرداخت تا شبکه توزیع کنندگان را ترغیب کنم با این که منبع اصلی درآمدشان تا حد چشمگیری کاهش یافته بود، اما تلاش بیشتری کنند. هنوز نگاه مخاطبان را به یاد دارم. نگاهشان حاکی از بهت زدگی و ناباوری بود. طوری به من نگاه می کردند که گویی دشمنشان هستم و با شرکت دست به یکی کرده ام تا کاری که برای صدمه زدن به شرایط مالی آنها انجام شده را بی اهمیت جلوه دهم. چون تمام این چیزها را می دانستم آمادگی داشتم با این مخاطبان بی اعتنا و در واقع بدبین، به نحو تأثیرگذاری صحبت کنم. کمی طول می کشد تا متوجه شویم در شرکت یا گروه چه اتفاقی می افتد.
به ویژگی های مخاطبان بسنده نکنید
وقتی با افرادی در یک صنعت خاص، انجمن تجاری، یا هر سازمان دیگری صحبت می کنید، باید قبل از شروع سخنرانی، تا جایی که می توانید درباره وضعیت حرفه آنها اطلاعات کسب کنید. به طور مثال :
آیا بازار چیزی که آنها ارائه می دهند خوب است یا بد؟
آیا آنها در حال پیشرفت هستند، صنعتشان بی رونق، یا در حال تنزل است؟
در حال حاضر گرایشات تجاری یا سیاسی که آنها را تحت تأثیر قرار می دهد، چیست؟
” با کسب اطلاعات درباره حرفه آنها می توانید با تسلط کامل و با اعتماد به نفس بیشتر سخنرانی کنید. “
منبع: (قدرت بیان، حرف بزن تا برنده شوی، اثر برایان تریسی)
ادامه ی مقالات قدرت بیان را دنبال کنید…
دیدگاهتان را بنویسید