از خوب به عالی: فن آوری، شتاب دهنده ی آهنگ حرکت
وقتی جیم جانسون پس از دیوید ماکسول، به سمت مدیریت عامل شرکت فانی می منصوب شد، پس از هم فکری با گروه مدیران، یک موسسه مشاوره را به همکاری فراخواند تا عامل فن آوری را مورد بررسی دقیق قرار دهند. مدیر موسسه مشاوره به نام بیل کلوی، به چهار رده بندی زمانی معتقد بود. رده چهارم مربوط به عصر فن آوری و رده ی نخست مربوط به عصر حجر بود.فانی می در رده دوم قرار می گرفت. وقتی کلوی در سال ۱۹۹۰ وارد فانیمی شد، این شرکت در زمینه استفاده از فن آوری ده سال از شرکت های وال استریت عقب تر بود.
در طول پنج سال بعد، کلوی به گونه ای روشمند فانی می را از سطح ۲ به ۳.۸ رساند. او و گروهش بیش از ۳۰۰ کاربرد رایانه ای ایجاد کردند، از جمله برنامه های تحلیلی پیشرفته برای کنترل ۶۰۰ میلیارد دلار سهام رهن، اطلاعات موجودی انبارها از طریق شبکه اینترنت با پوشش ۶۰ میلیون نوع کالا و خدمات مفید فراوان که به گونه ای چشمگیر از تشریفات اداری و دفترداری می کاست.
کلوی می گفت: ما فن آوری را از آن دفتر کار خاک گرفته خارج کردیم و آن را به گونه ای به خدمت گرفتیم که هر بخش از کار را متحول کند.ما سیستم ویژه ای ایجاد کردیم که هزینه خرید مسکن را کاهش می دهد. وام دهندگان با استفاده از فن آوری ما مدت تایید وام را از سی روز به سی دقیقه و هزینه ای مربوط به ازای هر وام را تا ۱۰۰۰ دلار کاهش دادند.تا امروز این سیستم موجب شده تا خریداران مسکن حدود ۴ میلیارد دلار صرفه جویی کنند.
توجه داشته باشید که دوران جهش فانی می در سال ۱۹۸۱ و با روی کار آمدن دیوید ماکسول آغاز کردید، با این حال این شرکت تا اوایل دهه ۱۹۹۰ در زمینه به کارگیری فن آوری، پیشرفت چندانی نداشت. بله، فن آوری برای فانی می در درجه اول اهمیت قرار داشت، اما این اتفاق پس از این که به این شرکت به دریافت خارپشتی خود دست یافت و پس از این که به پیشرفت رسید، روی داد. فن آوری بخش اساسی همان چیزی بود که مدیران فانی می آن را (عامل ثانویه حرکت) تحول نامیدند، و همچون یک عامل شتاب دهنده عمل می کرد. پیشگام شدن در به کارگیری فن آوری معمولا در برهه های واپسین دوران جهش صورت گرفت و هرگز در ابتدای راه اتفاق نیفتد.
بدانیم که: وقتی تکنولوژی به درستی به کار گرفته شود، همچون عامل سرعت دهنده حرکت عمل می کند، نه ایجاد کننده آن.شرکت های رهسپار تعالی هرگز دوران جهش خود را با فن آوری پیشگام آغاز نکردند، به این دلیل ساده که شما تا وقتی نمی دانید کدام تکنولوژی ها به کارتان می خورند، نمی توانید بهره گیری خوبی از آنها داشته باشید. و حال کدام فن آوری ها؟ آنهایی که “و فقط آنهایی که” مستقیما با سه محور مفهوم خارپشتی شما مرتبط هستند.
ایجاد یک فن آوری پربازده در تحول رهسپاری به تعالی، مستلزم مطرح کردن این پرسش هاست. آیا این فن آوری مستقیما با مفهوم خارپشتی شما هم خوانی دارد؟ در این صورت، شما باید در استفاده از آن تکنولوژی پیشرو باشید.و اگر اینطور نیست، باید از خود بپرسید، آیا اصلا به این فن آوری نیاز دارید؟ اگر پاسخ شما مثبت است، پس آنچه نیاز دارید، تعادل و توازن است. و اگر پاسخ شما منفی است، پس این فن آوری در موفقیت شما تاثیری ندارد و می توانید از آن چشم پوشی کنید.
طی بررسی شرکت های رهسپار تعالی، به این نکته پی بردیم که پیشرو بودن در استفاده از فن آوری، تنها یکی از روش های دیگری است که شرکت های رهسپار تعالی ضمن حفظ نظم و قانونمندی در چارچوب مفهوم خارپشتی خود، از آن استفاده می کنند.
ارتباط آنها با فن آوری شکلی منطقی دارد و هیچ تفاوتی با ارتباط آنان با سایر تصمیم گیری هایشان ندارد: آنها افراد نظم گرایی هستند که افکار منظم و در نتیجه عملکرد های منظمی دارند. اگر فن آوری خاصی دقیقا در چارچوب محور های فکری آنان قرار نگیرد، در آن صورت از تمام فریبندگی تکنولوژیکی و ترس ناشی از عقب ماندگی چشم پوشی کرده و با تعادل و آرامش محض به انجام امور خود می پردازند. اما وقتی تشخیص می دهد که نوعی از فن آوری با کار آنان مرتبط است، با شیفتگی و خلاقیت، آن را به خدمت می گیرند. در مقابل، ضمن بررسی شرکت های هم تراز، فقط سه نمونه شرکت را پیدا کردیم که در به کارگیری فن آوری پیشرو بودند. این سه مورد – کرایسلر (در زمینه طراحی رایانه ای) هریس (استفاده از الکترونیک در صنعت چاپ) و رابرمید (تولید پیشرفته) – همگی شرکت هی هم تراز ناپایداری بودند که نشان دادند، فن آوری به تنهایی نمی تواد نتایج عالی و پایدار را پدید آورد.
(منبع: از خوب به عالی، جیم کالینز)
ادامه ی مقالات “از خوب به عالی” را دنبال کنید…
دیدگاهتان را بنویسید