از خوب به عالی: خوب، دشمن عالی است !
خوب ماندن، سد راه تعالی است. و این یکی از مهم ترین دلایلی است که موجب می شود، سازمان ها یا افراد، به ندرت از خوب به عالی برسند.
ما معمولا، مدارس خیلی خوب نداریم، زیرا به داشتن مدارس خوب اکتفا می کنیم. دولت خیلی خوب نداریم، چون فکر می کنیم داشتن دولت خوب، کافیست. تعداد اندکی از مردم به زندگی های سطح عالی دست می یابند و علت آن تا حدود زیادی این است که داشتن یک زندگی صرفا خوب، آسان تر است. بخش عظیمی از موسسات هرگز به درجه ی عالی نمی رسند، زیرا بسیاری از آنها به خوب بودن قانع اند و این مشکل اساسی آنهاست.
در سال ۱۹۹۶ وقتی با عده ای از اندیشمندان پیشرو، در نشستی راجع به عملکرد سازمانی، گرد هم آمده بودیم، این موضوع را به خوبی درک کردم. بیل میهان، مدیرعامل دفتر مک کنزی و شرکا، در سانفرانسیسکو به سمت من خم شد با لحنی دوستانه گفت: “می دانی جیم، ما به کتاب ماندگاری علاقه مندیم. تو و همکارت، کار خیلی ارزشمندی در این تحقیق و نوشته انجام داده اید. اما متاسفانه باید بگویم بی فایده است.”
با کنجکاوی از او خواستم بیشتر توضیح دهد.
“شرکت هایی که شما در مورد آنها نوشته اید، اکثرا همیشه عالی بوده اند. آنها هرگز مجبور نبوده اند خود را از مرحله ی خوب به عالی برسانند. زیرا مدیران آنها، والدینی داشتند که ویژگی های عالی بودن را از همان اوایل زندگی در آنها شکل دادند. اما در مورد بسیاری از موسسات که در نیمه ی راه زندگی از خواب بیدار شده و درمی یابند که خوب اند اما عالی نیستند، چطور؟”
نگرش اساسی او مبنی بر اینکه بسیاری از شرکت های واقعا عالی، همیشه عالی بوده اند، و اغلب شرکت های خوب فقط در مرحله ی خوب باقی می مانند و به حد عالی نمی رسند، درست بود.
پس از گذشت پنج سال از آن نشست، اکنون می توانیم قاطعانه بگوییم که ارتقا از خوب به عالی امکان پذیر است و ما در تحقیقات خود به متغیرهای مهمی که امکان تحقق آن را فراهم می سازند، دست یافته ایم. من و گروهم با الهام گرفتن از انتقاد بیل میهان، در تلاش برای یک تحقیق پنج ساله، اقدامی در جهت پی بردن به نحوه ی شکل گیری فرآیند خوب به عالی را شروع کردیم.
در حقیقت ما با شرکت هایی آشنا شدیم که از عملکرد خوب به عالی جهش کرده و این دستاورد عالی را حداقل تا ۱۵ سال حفظ نمودند.
این شرکت ها را که از این پس شرکت های رهسپار تعالی می نامیم، با شرکت هایی که از نظر امکانات با آنها مشابهت داشتند، مقایسه کردیم، آنها در انجام این جهش ناتوان بودند یا اگر جهشی داشتند، قادر به حفظ و تداوم آن نبودند. سپس سعی کردیم عوامل اصلی و موثر در این برتری را بیابیم.
نمونه هایی از شرکت هایی که از موقعیت خوب به عالی رسیده بودند؛ ما را به نتایج عجیبی رساندند. آنها به مدت ۱۵ سال در حد عالی باقی مانده و در همین مدت متوسط نرخ سودهای سهام مرکب آنها ۹.۶ برابر نرخ بازار سهام بود. به منظور ارائه ی تصویر جامعی از این موضوع، خوب است بدانید که شرکت جنرال الکتریک که به عقیده ی بسیاری از افراد جزو موفق ترین شرکت ها در امریکا به شمار می رود، در طول ۱۵ سال، سودی معادل ۲.۸ برابر نرخ بازار را کسب کرد.
این سری مقالات در خصوص موفقیت یا عدم موفقیت شرکت خاصی نیست. بلکه یک پرسش اصلی مد نظر است: “آیا یک شرکت خوب می تواند به شرکت عالی تبدیل شود؟ چگونه؟” و ما تلاش کردیم پاسخ هایی را بیابیم که همه ی شرکت ها در تمام اعصار بتوانند از آنها استفاده کنند. در ادامه آنها را با شما مطرح خواهیم کرد…
(منبع: از خوب به عالی، جیم کالینز)
ادامه ی مقالات “از خوب به عالی” را دنبال کنید…
دیدگاهتان را بنویسید