چرا افراد به بازیهای روانی می پردازند
بازیها اسباب تفریح و سرگرمی نیستند. پس چرا ما دست به بازیهای روانی می زنیم؟ نویسندگان تحلیل رفتار متقابل پاسخهای بسیاری به این سوال داده اند. همه آنها در این مورد اتفاق نظر دارند که در بازیهای روانی، ما از روشهای پوسیده و کهنه شده خودمان که از زندگی گذشته خود داریم استفاده می کنیم.
بازیهای روانی یکی از وسایلی بود که ما در دوران اولیه کودکی به کار می بردیم تا بتوانیم آنچه را که از محیط اطراف میخواهیم به دست آوریم. ولی در زندگی بزرگسالی، ما چاره های مؤثرتر و بهتری در دست داریم.
بازیها، تمبرها و پیامد پیش نویس
گذشته از همه اینها، افراد به بازی های روانی می پردازند تا پیش نویس زندگی خود را به پیش برند. اریک برن روند رسیدن به این هدف را توضیح داده است. در پیامد هر بازی، بازیگر احساس تخریبی را تجربه می کند. هرگاه او این کار را می کند این احساس را به شکل یک تمبر جمع آوری می کند.
بنابراین هر شخص بازیهای خود را انتخاب می کند تا آن نوع تمبری را ارائه دهد که او را بسوی پایان پیش نویس خود که آن را در دوران کودکی انتخاب کرده است، هدایت کند. طبق معمول پیش نویس ها، داستان پیش نویس ممکن است در طول زندگی بازیگر بارها در مقیاس کوچک بازی شود.
بازی «حالا گیرت آوردم فلان فلان شده» جین را به یاد آورید. هر بار که او این بازی را انجام میدهد، تمبرهای خشم جمع می کند و سپس آنها را با طرد طرف مقابل نقد می کند. پیامد پیش نویس زندگی او این است که در نهایت پیر و تنها بماند و تمام مردانی را که می شناخته است طرد کند.
افراد درجه بازی های خود را به نوعی انتخاب می کنند که با درجه پیامد پیش نویس آنان مطابقت داشته باشد. تصور کنید که پیش نویس جین به جای این که از نوع پیش پا افتاده باشد، از نوع شدید بود. او امکان داشت که بازی «حالا گیرت آوردم فلان فلان شده» را در درجه سوم بازی کند.
مردانی را که او انتخاب می کرد به جای زخم زبان صدمات جسمانی به او می رساندند. در تغییر نقش بازی، او در عوض تمبرهای خشم خود را با آسیب رساندن جسمانی مردها نقد می کرد. پیامد پیش نویس او دیگرکشی و یا آزار و صدمات شدید به دیگران است.
منبع: (تحلیل رفتار متقابل، یان استورات/ون جونز)
ادامه ی مقالات تحلیل رفتار متقابل را دنبال کنید…
دیدگاهتان را بنویسید