دینامیت موفقیت : اولین گام پس از تنظیم اهداف
اولین و مهم ترین کار پس از تنظیم اهداف، عمل به آنهاست.
یک بانوی ۶۳ ساله به نام «چارلیز فیلیپا» تصمیم گرفت مسافت نیویورک تا میامی را پیاده طی کند. بعد از رسیدن به میامی، روزنامه نگارها با او مصاحبه کردند. آنها می خواستند بدانند که آیا تصور این پیاده روی طولانی، او را ترسانده است یا خیر و اصلا چگونه توانست جرأت چنین مسافرتی را در خود تقویت کند.
خانم فیلیپا این گونه پاسخ داد: «برداشتن یک قدم، جسارت چندانی نمی خواهد و این تمام کاری است که کردم. من فقط یک قدم برداشتم و سپس قدم بعدی و همین طور قدم پشت قدم تا اینکه به اینجا رسیدم.» بله. شما باید اولین گام را بردارید. هیچ فرقی هم نمی کند که چه مقدار زمان را صرف مطالعه کرده اید، چون در صورت عدم اقدام، هیچ سودی برای شما نخواهد داشت.
یکی از نویسندگان، به واسطه دوستی، به یک مرد اهل فنیکس آریزونا معرفی شد. این معرفی، کمی عجیب بود: «با مردی آشنا شدم که در قبال واگذاری یک معدن طلا، یک میلیون دلار پرداخت کرد، ولی حالا هم یک میلیون دلار را دارد و هم خود معدن طلا را.»
مرد با تعجب پرسید: «چطور توانستی چنین کاری را انجام دهی؟» او پاسخ داد: «فکری در سرم بود، اما پولی در بساط نداشتم. در عوض، یک بیل و یک کلنگ داشتم. آنها را برداشتم، بیرون رفتم و در صدد تحقق بخشیدن به عقیده ام برآمدم. در ذهنم بود که اگر برای یافتن معدن طلا، دور یک رگه را بکنم، آن را پیدا خواهم کرد و لذا به یک مؤسسه حفاری معدن احتیاج خواهم داشت.»
می دانید که دستگاههای حفاری، بسیار گران هستند. به جست و جوی رگه طلا مشغول شدم و آن را یافتم. تمام علائم نشان می داد که کشف بزرگی کرده ام. معدن را به مبلغ دو میلیون دلار فروختم. قرارداد به این گونه بود که یک میلیون دلار را به صورت نقد و یک میلیون دلار دیگر را به صورت وثیقه دریافت کنم. حین عملیات حفاری، رگه های طلا تمام شد. به صاحبان معدن اعلام کردم که در صورت پس دادن معدن به من، از یک میلیون دلار وثیقه ام چشم پوشی می کنم. آنها قبول کردند. پس همین طور که می بینید، حالا هم یک میلیون دلار را دارم و هم خود معدن را.
ثروتی که با نگرش ذهنی منفی دفع شد
نگرش ذهنی مثبت، موجب جذب ثروت می شود، اما نگرش ذهنی منفی، دقیقا برعکس عمل می کند. با داشتن نگرش ذهنی مثبت، آن قدر تلاش می کنید تا به ثروت دلخواهتان دست یابید. پس باید با این نگرش ذهنی آغاز کنید و اولین قدم را بردارید. اما ممکن است درست در یک قدمی رسیدن به مقصد، تحت تأثیر سمت منفی طلسم قرار بگیرید یا ممکن است به خاطر عدم استفاده از یکی از دستورالعمل های ۱۷ گانه موفقیت، شکست بخورید.
در زیر، مثالی را در این رابطه آورده ایم: در اواخر ۱۹۲۹، شخصی در ایستگاه قطار شهر اوکلاهما نشسته بود؛ جایی که انتظار برای حرکت قطار، ساعت ها طول می کشید. او ماهها در بیابان های غرب و در دمای بالای ۴۳ درجه سانتیگراد به دنبال نفت گشته و موفق هم شده بود. «اسکار»، فارغ التحصیل ام.آی.تی بود. گفته اند او از تلفیق روش های قدیمی کشف نفت، مثل روش های مغناطیسی یا امواج رادیویی، با روش های نوین و پیشرفته توانسته بود نفت را کشف و استخراج کند.
اما اکنون متوجه شده بود که شرکت کارفرما ورشکسته شده است. دلیل این ورشکستگی هم این بود که مدیر عامل شرکت، بیشتر منابع مالی را صرف خرید اوراق بهادار در بورس کرده بود و بازار بورس هم در ۱۹۲۹ سقوط کرد. «اسکار» در راه برگشت به خانه بود. او شغلش را از دست داده بود و آینده در نظرش، کاملا مبهم و تاریک جلوه می کرد. در اینجا بود که قدرت نگرش ذهنی منفی، آرام آرام او را تحت تأثیر قرار داد.
از آنجا که مجبور بود ساعت ها انتظار قطار را بکشد، ابزارهای کشف نفت را بیرون آورد و روی ریل قطار گذاشت. علائم، کاملا مثبت و شواهد، حاکی از وجود منبع عظیم نفت، آن هم درست زیر ریل قطار بود. اما «اسکار» با عصبانیت به دستگاه ضربه زد و آن را نابود کرد. او کاملا کلافه و عصبانی بود. فریاد زد: «ممکن نیست این قدر نفت در اینجا باشد. ممکن نیست!»
اما «اسکار» عصبانی بود و کاملا تحت تأثیر نگرش ذهنی منفی قرار داشت. موقعیتی که از صمیم قلب در جست و جویش بود، زیر پاهایش قرار داشت و او تنها به برداشتن یک گام برای رسیدن به آن نیاز داشت. اما به خاطر تأثیر نگرش ذهنی منفی، عقب نشینی کرد و موقعیت را شناسایی نکرد.
او ایمان به کشف خودش را از دست داد. اگر تحت تأثیر نگرش ذهنی مثبت قرار می گرفت، می توانست به جای دفع ثروت، آن را جذب کند. ایمان و اعتقاد قلبی، یکی از ۱۷ اصل موفقیت است و اهمیت آن در این است که در زمان مناسب، برای رسیدن به خواسته تان، از آن بهره ببرید.
نگرش ذهنی منفی به «اسکار» فهمانده بود که بسیاری از چیزهایی که به آنها ایمان و اعتقاد داشته است، غلط بوده اند. او به سختی کار کرد و از خودگذشتگی های زیادی نشان داد، اما بدون هیچ گونه تقصیریا گناهی، شغلش را از دست داد. اسکار عصبانی بود. وقتی اسکار، آن روز، ایستگاه قطار اوکلاهما را ترک کرد، ثروتش را همان جا گذاشت: یکی از غنی ترین منابع نفتی جهان. اندک زمانی بعد، اوکلاهما به «شهر شناور بر روی نفت» معروف شد. اکنون می توان گفت که اسکار، نمونه ای بارز از این جمله مهم است:
«نگرش ذهنی مثبت، موجب جذب ثروت و نگرش ذهنی منفی، موجب دفع آن می شود.»
منبع: (دینامیت موفقیت، ناپلئون هیل/کلمنت استون)
ادامه ی مقالات دینامیت موفقیت را دنبال کنید…
دیدگاهتان را بنویسید