برندسازی شخصی: هدفگذاری برای ارتقای برند
رندی بوسین Randi Bussin، مربی برندسازی شخصی و مشاور شغلی، نوعی استراتژی هدفگذاری مطرح کرده است و میگوید چطور میتوانیم در برندسازی شخصی از آن بهترین بهره را ببریم. در ادامه، این روند را از زبان خودش میآورم.
به نظر رندی، هدفگذاری برای تغییرات شغلی، جستوجوی کار و برندسازی شخصی بهاین دلایل اهمیت حیاتی دارد:
- هدفگذاری کمک میکند بهروشنی بفهمید دنبال چه هستید.
- هدفگذاری کمک میکند بفهمید چه چیزهایی ممکن است مزاحم یا مانع موفقیت شما شوند.
- هدفگذاری و نوشتن اهداف، کمک میکند به ذهن ناخودآگاهتان برنامه بدهید و قدرتهای ذهنیتان را فعال کنید، که توانایی دستیابی به این هدفها را در شما ایجاد میکنند.
- هدفگذاری به شما انگیزه میدهد، بهویژه وقتی در جامعهی پرسرعتی که داریم در آن زندگی میکنیم، احساس فشار میکنید.
- هدفگذاری باعث میشود در کار و زندگیتان موفقیت، درآمد و رضایت بیشتری داشته باشید.
برایان تریسی Brian Tracy در یکی از کتابهایش دربارهی رسیدن به اهداف مینویسد: «تنها سه درصد از بزرگسالان هدف دارند، و دیگران همه برای آنها کار میکنند.» احتمالا دربارهی مطالعهای که در دانشگاه هاروارد Harvard University انجام شد چیزهایی خواندهاید؛ ولی حالا که دارید وقت و انرژی زیادی را برای برنامهریزی زندگیتان میگذارید، ارزشش را دارد که دوباره آن را مرور کنیم.
مارک مککورمک Mark H. McCormack در کتابش که، آنچه در مدرسهی کسبوکار هاروارد به شما یاد نمیدهند نام دارد، دربارهی مطالعهای که بین سالهای ۱۹۷۹ تا ۱۹۸۹ در دانشگاه هاروارد انجام شد، توضیح میدهد. در سال ۱۹۷۹، از دانشآموختگان رشته مدیریت کسبوکار (MBA) خواسته شد هدفهای آیندهشان را بهروشنی بنویسند و برنامههای شخصیشان را برای رسیدن به آنها مشخص کنند. تنها سه درصد آنها اهداف نوشته داشتند، ۱۳ درصد هدف داشتند ولی آن را ننوشته بودند و ۸۴ درصد هیچ هدف خاصی نداشتند.
ده سال بعد، در سال ۱۹۸۹، پژوهشگران دوباره با همان افراد مصاحبه کردند و دیدند درآمد آن ۱۳ درصدی که هدف نانوشته داشتند بهطور متوسط دو برابر ۸۴ درصدی بود که هدف نداشتند. جالتر اینکه آن ۳ درصدی که هدفهای روشن و نوشتهشده داشتند بهطور متوسط ده برابر بیش از بقیه ۷۹ درصد همکلاسیهایشان درآمد داشتند. تنها تفاوت بین این گروهها، روشن بودن (و بیان) اهدافی بود که در زمان پایان تحصیلات برای خودشان تعیین کرده بودند.
رندی ده مرحله را برای کمک به فرآیند هدفگذاری مشخص میکند:
- تصویری کلی از آنچه میخواهید در زندگیتان به آن برسید خلق کنید. تکهای کاغذ بردارید و هرچیزی را که میخواهید تا ده سال بعد به آن برسید، بنویسید. میتوانید از ابزار نوشتاری دیگر هم استفاده کنید، مثلا نرمافزار ورد word.اینکه نوشتهی شما به چه صورتی باشد مهم نیست؛ فقط اندیشههایتان را بنویسید. حتما برای همهی جنبههای زندگیتان هدف تعیین کنید: شغلی، تحصیلی، رشد حرفهای، خانوادگی، مالی، سلامتی و وضعیت جسمی، سرگرمیها و تفریحات، جنبههای اجتماعی و غیره. وقتی فهرست را تهیه کردید، ببینید آیا همهی اینها چیزهایی هستند که خودتان میخواهید به آن برسید یا آرزوهای دیگران؟ مثلا چیزهایی که پدر و مادرتان، محبوبتان یا کارفرمایتان میخواهد.
- هدفهایتان را با چارچوب زمانی اولویتبندی کنید. سراغ سیاههی اهدافی که تهیه کردید بروید و این لیست بلندبالا را به سه بازه زمانی کوچکتر تقسیم کنید. وقتی هدفهایتان را بر حسب زمان اولویتبندی میکنید، دیگر بهخاطر داشتن این همه هدف احساس فشار نمیکنید. این کار همچنین کمک میکند روی هدفهای کلی زندگیتان تمرکز کنید. سه طبقهبندی زمانی دلخواه مراجعان که رندی پیشنهاد میکند، اینهاست: ۱۲ ماه آینده (کوتاهمدت)؛ دو تا پنج سال آینده (میانمدت)؛ و شش تا ده سال آیده (بلندمدت). بقیه این قسمت را به هدفهای مربوط به ۱۲ ماه آینده اختصاص دادهام. هدفهای بلندمدت هر سال بازبینی میشود و چندان مناسب این بحث نیست.
- هدفهای کوتاهمدت را با الگوی SMART بازنویسی کنید و حتما از فعلهای مثبت استفاده کنید. اصطلاح SMART از حروف اول معادل لاتین کلمات؛ ویژه، قابل اندازهگیری، دست یافتنی، معقول و واقعبینانه، و زماندار ساخته شده است. (توضیحات الگوی SMART را در مقالهی الگوی SMART مطالعه نمایید.)
- هدفهایتان را بنویسید و چند جا جلوی چشمتان بگذارید تا بتوانید آنها را ببینید، مرور کنید و اگر لازم بود آنها را دوباره بنویسید. جلوی چشم قرار دادن هدفها، اراده شما را به جهان هستی منتقل میکند و هر روز یادتان میآورد که برای چه دارید تلاش میکنید. هر روز یک دقیقه وقت بگذارید و هدفهایتان را برای خودتان بخوانید. مرتب آنها را مرور کنید و اگر زیادی آسان یا زیادی سخت بودند، بازنویسیشان کنید. همچنین، اگر با وجود رسیدن به هدفتان احساس میکنید در مهارتهایتان کمبودی وجود دارد، ببینید برای جبران آن چه کاری میتوانید بکنید.
- موانع رسیدن به هدفهایتان را شناسایی کنید. چه چیزی ممکن است جلوی پیشروی شما بهسمت هدفتان را بگیرد؟ برایان تریسی میگوید اغلب عامل محدود کنندهای وجود دارد که راه رسیدن به هدفها را میبندد و این عامل معمولا بر درون متمرکز است. این عامل محدودکننده برای شما چیست؟ چه چیزی در درون خودتان شما را عقب نگه داشته است؟
- دانش، مهارت و توانمندیهایی را شناسایی کنید که برای رسیدن به هدفهایتان نیاز دارید. کدام مهارتها باید در بالای فهرست نیازهایتان باشند؟ چه مهارتی است که اگر همان یک مورد را یاد بگیرید، بیشترین تاثیر را بر زندگی و کارتان خواهید داشت؟ چه مهارتی است که اگر همان یک مورد را در خودتان ایجاد کنید و پیگیرش باشید، کمک میکند به مهمترین هدفتان برسید؟ آن را شناسایی کنید و حتما هر روز گامی برایش بردارید.
- گروه پشتیبانی را که برای رسیدن به هدفتان نیاز دارید، شناسایی کنید. برای رسیدن به هدفی بزرگ، به کمک و حمایت خیلیها نیاز دارید. تیم پشتیبان یا مشاور شما چه کسانی هستند؟ فهرستی از اعضای خانواده، همکاران و مربیهایی که به آنها نیاز دارید تهیه کنید. این فهرست میتواند مربی، مشاور شغلی و افراد وابسته به انجمنی حرفهای را هم در بر بگیرد. همینطور که در حال شناسایی تیم پشتیبان هستید، راههایی برای جبران لطف آنها پیدا کنید تا فقط گیرنده نباشید.
- موفقیتهایتان را جشن بگیرید. وقتی به هدفی میرسید، وقت بگذارید و از رضایت ناشی از رسیدن به این مرحله لذت ببرید. خودتان را به چیز مهمان کنید تا این پیروزی در یادتان بماند. نیازی نیست خیلی پول خرج کنید؛ این هدیه میتواند به سادگی کتاب، خوراکی خوشمزه، یا چیزی غیرمعمولتر مثل یک پیام باشد. همین که برای کیف کردن با موفقیتتان وقت بگذارید، کافی است. این کار اعتمادبهنفستان را بالا میبرد.
- هدفهای ۱۲ماههتان را از شروع تا پایانش به گامهای کوچکتر و کنترلپذیرتر تقسیم کنید. برنامهریزی برای رسیدن به هدفها خیلی مهم است. قانون ۸۰/۲۰ میگوید ۸۰ درصد نتایج از ۲۰ درصد تلاش شما بهدست میآید. خب، حالا وقتتان را چطور میگذرانید؟ هرچه اقدامات لازم برای رسیدن به هدف برایتان روشنتر و دقیقتر باشد، زودتر به هدفتان میرسید. برای ماهبهماه ۱۲ ماه آینده برنامه بریزید. برای هر ماه سه یا چهار اقدامی را مشخص کنید که بیشترین تاثیر را بر رسیدن به هدف کلیتان دارند. از خودتان بپرسید: اگر در ماه فلان تنها یک کار میتوانستم انجام دهم، کدام کار را انتخاب میکردم که من را بیشتر به هدفم نزدیک کند؟
- هر روز اقدامی انجام دهید. قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود. اگر در محل کارسرتان خیلی شوغ است، خودتان را نکشید. فقط هر روز یک کار کوچک انجام بدهید تا درجا نزنید و همچنان پیش بروید.
(منبع: برندسازی شخصی، سوزان کریتون)
در ادامه مقالات برندسازی شخصی همراه ما باشید …
دیدگاهتان را بنویسید