چطور اعتماد به نفس داشته باشیم؟
اعتماد به نفس چیست؟ بهترین تعریف اعتماد به نفس «شناخت توانایی ها و ارزشهای خودتان» است. اعتماد به نفس به این معنا نیست که فکر کنید در همه ی کارها بهترین هستید؛ بلکه به معنای این است که با خودتان راحت باشید، حتی وقتی که بهترین نیستید.
اعتماد به نفس یعنی پذیرفتن خودتان با همه ی قدرتها و ضعفهایتان، و در همان حال کماکان مترصد فرصت بودن برای رشد و پیشرفت خودتان. این یعنی که اگر خوب عمل کنیم یا ویژگی مثبتی داشته باشیم، می توانیم نسبت به خودمان حس خوبی داشته باشیم و به این ترتیب اعتماد به نفس مان بیشتر میشود.
در اصل، سنجش اعتماد به نفس بر اساس تعریفی است که شما یا هر شخص دیگر از «آنچه خوب است» دارید. از سوی دیگر، اگر با دیدی منفی ویژگیها و اعمالمان را ارزیابی کنیم، ضرری که متوجهمان می شود این است که شاید اعتماد به نفس مان را کاهش دهیم و در نهایت ناامیدانه به حال خودمان افسوس بخوریم.
مثال معمولش می تواند این باشد که در یک امتحان مهم رد می شویم و بعد مستقیما از نتیجه ی کارمان به سنجش و ارزیابی کلی خودمان می رسیم. شاید با خودمان بگوییم: «حالا که در این امتحان مهم رد شدم، پس دیگر یک آدم شکست خورده ام. دیگر برای چی باید ادامه ی تحصیل بدهم؟» تعجبی ندارد که گاهی اوقات چطور می توانیم با دست خودمان، خودمان را دچار احساس درماندگی کنیم.
مژده آن که با استفاده از روش «درش» (درمان رفتارشناختی)، یا تمرین دادن خود، می توانیم طرز تفکرمان را تغییر دهیم. در همین مثال، شاید پس از کمی تمرین، بتوانیم این طور فکر کنیم که: «من یک امتحان مهم را رد شدم. هرکسی جایزالخطاست. امسال یک بار دیگر سعی خودم را می کنم.» پذیرفتن آنچه انجام داده ایم، بدون آن که خودمان را | ارزش گذاری یا تنبیه کنیم، به رشد اعتماد به نفس مطلوب، یا به عبارت بهتر «خودپذیری» منجر می شود. به این ترتیب، آسان تر می توان به پیش رفت و وقت خود را بیش از این بر سر آنچه پیش آمده هدر نداد. این شیوه ی برخورد می تواند بسیار رهایی بخش باشد، چرا که به ما این فرصت را میدهد تا از هرگونه مبارزه استقبال کنیم و با ترس از شکست مقابله کنیم. آن گاه احتمالش بیشتر است که بتوانیم کار یا پروژهی سنگینی را به دست بگیریم، چرا که حالا دیگر دست از به مخاطره انداختن اعتماد به نفسمان برداشته ایم و تنها به سنجش مهارتها یا کمبودهای مهارتیمان می پردازیم.
دیدگاهتان را بنویسید