از متخصصان بیاموزید
آیا کسانی که با مایه و پس زمینه ضعیف شروع کردند و به موفقیتهای شایان توجه رسیدند، جملگی اقبالشان بلند بود؟ اگر اشخاص به شدت تلاش می کردند، مرتب مطالعه می کردند و زحمت می کشیدند، به خاطر شانس و بخت بلند این کار را می کردند؟ آیا این توضیح بدین معنا بود اشخاصی که تک و تنها، بدون حامی و دوست، بدون دانستن زبان، بدون پول، بدون فرصتهای مناسب به اینجا آمدند و موفق شدند، صرفا خوش شانس بودند؟ این توضیح به نظرم رسید که نامفهوم و بی محتواست.
آمار دروغ نمی گویند
به گفته سازمان مالیاتی امریکا، در این کشور بیش از ۵ میلیون میلیونر زندگی می کنند که اغلب آنها خودساخته اند. در این کشور ۳۰۰ میلیاردر زندگی می کنند که با هیچ شروع کردند. همه ساله در امریکا ۱۰۰هزار نفر به جمع میلیونرها می پیوندند. به عبارت دیگر، در هر پنج دقیقه یک نفر به جمع میلیونرها اضافه میشود. آیا همه اینها خوش شانس هستند؟
پیشرفت در فلسفه
در حدود ۳۵۰ سال قبل از میلاد مسیح، ارسطو به مطلبی اشاره کرد که پایه و اساس فلسفه غرب و اندیشه غربی به شمار آمده است. در زمانی که مردم به خدایان مختلفی ایمان داشتند که در کوه المپ زندگی می کردند، ارسطو اصل علیت را بیان نمود. او گفت ما در یک عالم هستی نظم دار زندگی می کنیم که تحت حاکمیت قوانینی تغییرناپذیر است. او گفت برای هر اتفاقی که بیفتد دلیلی وجود دارد که ممکن است ما قانون یا اصل در پس آن را بدانیم یا ندانیم.
امروزه، ما این را «قانون علت و معلول» می شناسیم و از آن برای تفسیر اتفاقاتی که در دنیایمان می افتد استفاده می کنیم. اما در روزگار ارسطو، این یک حرف مهم و قابل ملاحظه بود، که مانع بزرگی را از سر راه اندیشه برداشت. مطالعه فلسفه را متحول ساخت و اندیشمندان را طی قرون متمادی تا به امروز هدایت نمود. گفته شده است که تمام اندیشه های غربی در مدت ۲۰۰۰ سال صرفا در حکم پانوشت برای ارسطو به شمار می روند.
به زبان ساده، قانون علت و معلول می گوید همه چیز به دلیلی اتفاق می افتد. برای هر اتفاقی دلیل یا دلایلی وجود دارد. خواه شما این دلایل را بدانید و یا ندانید یا با آنها موافق نباشید. هیچ چیزی اتفاقی صورت خارجی پیدا نمی کند. این قانون می گوید اگر چیزی در زندگی خود بخواهید، می توانید با احتمال زیاد آن را به دست آورید. کافی است کسانی را پیدا کنید که به این چیزی که شما می خواهید دست یافته باشند. بعد باید به خود نظم و ترتیبی بدهید که کار آنها را بکنید، باید بارها و بارها این کار را بکنید تا اینکه سرانجام به نتیجه ای که آنها به دست آورده اند، برسید.
دیدگاهتان را بنویسید