داشتن ذهن باز و غیر وابسته
داشتن ذهن باز که پذیرای همه چیز باشد و به چیزی وابسته نباشد، آنقدرها هم ساده نیست، زیرا شما در طول زندگیتان تحت تأثیر شرطی سازیها قرار گرفته اید و افکار و اندیشه های کنونی شما تحت تأثیر محیط جغرافیایی، عقاید و باورهای مذهبی نیاکان، رنگ پوست، شکل و حالت چشمها، موضع گیری سیاسی والدینتان، قد و قواره، جنسیت، مدارسی که برایتان انتخاب شده و پیشه پدرانتان شکل گرفته است؛ البته این فهرست تمام عوامل محیطی را در برنمی گیرد. شما با توانایی ها و استعدادهای نامحدودی متولد شده اید. بسیاری از حق انتخاب ها و اختیارهایتان به صورت ناشناخته و دست نخورده باقی می مانند؛ چون همان برنامه شرطی سازی، که ما امیدواریم از حسن نیت برخوردار باشد، به گونه ای طراحی شده که شما را با مسائل اصولی و فرهنگی سرپرست هایتان هماهنگ کند.
به احتمال زیاد، شما هیچ گونه مجال و فرصتی برای مخالفت با برنامه ریزی های فرهنگی و اجتماعی ای که از پیش برای زندگیتان طراحی و تنظیم شده، در اختیار نداشته اید.
احتمال دارد برخی از بزرگسالان و افراد بالغ شما را تشویق کرده باشند که ذهن و فکری باز و پذیرا داشته باشید، اما اگر با خودتان صادق باشید، می دانید که فلسفه شخصی شما در زندگی، عقاید مذهبی و طرز لباس پوشیدن، زبان و حتی شیوه بیانتان، همگی، نقشها و کارکردهایی هستند که جامعه و پدرانتان با صلاحدید خود شایستگی آن را برایتان رقم زده اند.
چنانچه شما با این شرطی سازی از پیش تعیین شده مخالفت کرده و جار و جنجال به راه انداخته باشید، شاید حتی کسی با صراحت و قاطعیت، مصرانه از شما خواسته تا تکروی را کنار بگذارید و رفتارتان را با افراد دیگر هماهنگ سازید و کارها را به همان شیوه های پیشین انجام دهید. به این ترتیب ذهن باز، که پذیرای ایده های جدید است، جای خود را به هماهنگی و سازگاری با دیگران میدهد. چنانچه والدین شما یهودی باشند، بعید به نظر می رسد طوری تربیت شده باشید که به دین مسلمانان احترام بگذارید و برای آن ارزشی قائل شوید. البته عکس این قضیه نیز صادق است. اگر پدر و مادر شما، هر دو، جمهوریخواه باشند، بعید است که از آنها سخنی در باره محاسن و امتیازات حزب دموکرات شنیده باشید.
این که نیاکان ما ذهنی باز و پذیرا نداشتند غیرقابل انکار است، چون آنها در عصری زندگی می کردند که شمار جمعیت بسیار کمتر از عصر ما بود. در جهان پرجمعیت امروز، ما به هیچ وجه نمی توانیم با همان سبک و سیاق قدیم و ذهنی بسته و محدود زندگی کنیم. من مصرانه از شما میخواهم تا دریچه ذهن خود را به روی تمامی احتمالات باز کنید، در برابر هرگونه سعی و تلاش برای محدود کردن خود مقاومت کنید و اجازه ندهید بدبینی وارد هشیاری و آگاهیتان شود.
به نظر من داشتن ذهنی باز که پذیرای همه چیز است و در عین حال به چیزی وابسته نیست، یکی از اساسی ترین قواعد و اصولی است که شما می توانید با انتخاب آن برای خود، به آرامش فردی و جهانی کمک کنید.
هیچ کس آن قدر نمی داند که بخواهد بدبین باشد.
دیدگاهتان را بنویسید