برای رهبر شدن، نیازی نیست که دانشمند متخصص سفینه های فضایی یا جراح مغز باشید؛ تنها هوشمند بودن کافیست. یکی از جنبه های مهم هوشمندی رهبران این است که می توانند اطلاعات محدود را بگیرند و از آنها برای کسب مهارت های کاری مطلوب استفاده کنند. در ادامه ی آنچه در مورد رهبری گفته شد؛ رهبر باید دارای توانمندی های منحصر به فردی باشد که از طرف کارکنان بعنوان رهبر پذیرفته شود. یکی از این توانمندی ها توانایی سخنگو بودن رهبر است.
سخنگو بودن رهبر
سخنگو بودن اغلب برای رهبر یک سازمان جدید اقتصادی نقش ضروری است. به استیو جابز در اپل توجه کنید. هدف جابز تولید کامپیوتری بود که همه حتی بدون کمترین آشنایی با کامپیوتر بتوانند از آن برای بهتر کردن کارشان استفاده کنند. جابز به شکلی خستگی ناپذیر از کامپیوتر شخصی صحبت کرد و این در حالی بود که اغلب گمان میکردند تولید چنین کامپیوتری امکان پذیر نیست.
جابز یاوه گویی نمی کرد. او به طور کامل درباره ی کامپیوتر شخصی فکر کرده و ابعاد گوناگون آن را در نظر گرفته بود. بنابراین می توانست ایده اش را به هر کس بفروشد. او باید سرمایه دار ها را متقاعد و نظر موافق مهندسان و برنامه نویسان و طراحان را جلب می کرد. این اشخاص باید باور می کردند که می توانند خواسته ی استیو جابز را تحقق بخشند.
اما رهبر چگونه می تواند به کسانی که دچار شک و تردید هستند انگیزه بدهد؟ رهبر باید کاری کند که غیر ممکن به دشوار تبدیل شود. و کار دشوار بعد از گذشت مدتی راحت به نظر برسد. این البته بدین معنا نیست که رهبر باید دروغ بگوید.
رهبر خوب:
- صراحت و صداقت دارد و
- برنامه حساب شده ای دارد که بر اساس آن می تواند پنداره هایش را تحقق بخشد.
(منبع: رهبری به زبان خودمانی، مارشال لوئب و استفن کیندل)
سری مقالات مرتبط با رهبری را دنبال کنید…
رهبران بزرگ همیشه بهترین سخرانان بوده اند