رده بندی بازیهای روانی
بازیهای روانی از نظر شدت و میزان دارای درجات مختلفی هستند.
بازی روانی درجه یک: این بازی دارای پیامدی می باشد که بازیگر آن مایل است که آن را در انظار مردم انجام دهد. در مثال هایی که از بازیهای روانی در مقالات گذشته آوردیم، تمام بازیگران بازی درجه یک را انجام می دادند.
شما می توانید حدس بزنید مادامی که مالی احساسهای تردید به خویشتن را در زمان استراحت بر سر همکارانشمی می ریزد، مراجع او به طبقه پایین در رستوران رفته و به دوستانش در مورد اینکه مالی بی خاصیت است نق می زند. دوستان و همکاران این را یک رفتار غیر قابل پذیرش تلقی می کنند. در واقع بازیهای روانی درجه یک معمولا بخش بزرگی از سازماندهی وقت را در مهمانی ها و گردهمایی های اجتماعی به خود اختصاص می دهند.
بازی روانی درجه دو: این بازی پیامدهای سخت تری را در پی دارد، به گونه ای که بازیگر ترجیح می دهد بازی خود را در انظار عمومی انجام ندهد. به عنوان مثال، فرض کنید که مراجع مالی به غرولند کردن اکتفا نکند بلکه آنجا را ترک کند و از بی کفایتی مالی شکایت کند. مالی در این موقع ممکن است دچار افسردگی شود و شاید از کار خود استعفا دهد و احتمالا نمی تواند به راحتی با دوستانش در مورد آنچه اتفاق افتاده است صحبت کند.
بازی درجه سه: این بازی در کلام اریک برن عبارتست از «… آن بازی که به طور قطعی انجام می شود و به اتاق عمل، دادگاه یا گورستان منتهی می شود. اگر جک و جین در این سطح از بازی ها قرار می گرفتند جک ممکن بود آزار جسمی به جین برساند. جین هم در عوض ممکن بود خشم خود را انباشته سازد تا یک روز کارد آشپزخانه را بردارد و آن را در شکم جک فرو کند.
فرمول ب یا بازیهای روانی:
برن دریافت که هر بازی روانی از یک روند شش مرحله ای می گذرد. او این مراحل را بدین شکل نامگذاری کرد:
” نیرنگ + پاسخ مساعد = واکنش — تغییر نقش — رفتار متقاطع — پیامد ناخوشایند “
ویا اگر از حروف آغازین آنها استفاده کنیم فرمول به صورت زیر در می آید:
” ن + پ = و — ت — ر — پ “
او این روند را فرمول ب و یا فرمول بازی نامید.
بیایید فرمول ب را در مورد بازیهایی که بین مالی و مراجع او انجام می شود به کار بندیم. مراجع بازی را با بیان این مسئله که صاحب خانه او را از خانه اش بیرون کرده است شروع می کند در زیر پیام او در سطح اجتماعی نیرنگ او قرار دارد. این پیام به شکل غیر کلامی منتقل می شود و این مفهوم را القا می کند: «ولی وقتی که تو سعی می کنی به من کمک کنی، من کمک را نخواهم پذیرفت، هاها!)
همچنانکه مالی وارد این بازی می شود. او تمایل خود را به بازی با آشکار کردن پاسخ مساعد خود ابراز می دارد. اریک برن این کلمه را برای توصیف «نقطه ضعف» پیش نویسی شخص به کار می برد که او را به سمت پذیرفتن نیرنگ طرف مقابل می کشاند. در مورد مالی، این یک پیام «والدی» در درون اوست که می گوید: «تو باید به کسی که در وضعیت بدی است کمک کنی!»
همچنانکه مالی به این پیام درونی گوش می دهد، در سطح روانشناختی به مراجع خود پاسخ می دهد: «خیلی خوب، من تلاش خودم را می کنم که به تو کمک کنم، ولی هر دوی ما میدانیم که در نهایت تو کمک مرا نخواهی پذیرفت!» در سطح اجتماعی، او با گفتن اینکه «چه کمکی می توانم به تو بکنم؟» پیام سطح روانشناختی را می پوشاند.
مرحله پاسخ مساعد در بازی روانی شامل یک سری روابط متقابل می باشد. این سری از روابط روابط متقابل ممکن است یک یا دو ثانیه، ساعتها، روزها و یا سالها به طول انجامد. در این مورد مالی چند پیشنهاد به مراجعش می دهد. مراجع توجیه می کند که چرا هیچ یک از آنها کاربردی ندارد. در سطح اجتماعی، این روابط متقابل مانند تبادل یک سری اطلاعات به نظر می آیند. ولی در سطح روانشناختی، آنها تبادل نیرنگ – پاسخ مساعد را که آغازگر بازی روانی بوده است تکرار می کنند.
“زمانی که مالی پیشنهاداتش به پایان می رسد و مراجعش میگوید «خیلی متشکرم که خواستید کمکم کنید» زمان تغییر نقش فرا می رسد.در مرحله بعدی، مالی احساس می کند که غافلگیر شده است. این لحظه گیجی و سردرگمی رفتار متقاطع است. مراجع او نیز چنین تجربه ای دارد.بلافاصله، هر دو بازیگر پیامدهای ناخوشایند را جمع می کنند. مالی احساس افسردگی و بی کفایتی میکند. مراجع او احساس حق به جانبی و رنجیدگی می کند.”
منبع: (تحلیل رفتار متقابل، یان استورات/ون جونز)
ادامه ی مقالات تحلیل رفتار متقابل را دنبال کنید…
دیدگاهتان را بنویسید