بازاریابی محتوایی :ناخوشایندی از کنج شما

بازاریابی محتوایی :ناخوشایندی از کنج شما

یکی از قسمت های مورد علاقه ی من از کتاب “ده قانون” بیان اهداف ناخوشایند است:

“افرادی در زندگی موفق می شوند، که برای رسیدن به اهداف و علایقشان، خود را در شرایطی و موقعیتی هایی قرار می دهند که گاهی در آن احساس راحتی ندارند؛ این در حالی است که افراد ناموفق همیشه شرایط و تصمیم هایی را انتخاب می کنند که در آن راحت ترند.”

همین مورد دقیقا در مورد بازاریابی محتوایی شما نیز صدق می کند، اهداف شما، آن اهداف خطرناک و بی باکانه، باید همراه با چاشنی هراس شما باشد.

اگر نمی خواهید که به منبع شماره ی یک صنعت خود در زمینه ی بازاریابی محتوایی تبدیل شوید؛ پس به دنبال راحتی هستید، حال از نظر تعیین هدف، معنای آن هرچه می خواهد باشد.

باید مشتریانی داشته باشید که به محتوای شما نیاز دارند و نه اشتیاق. این باید به بخشی از زندگی و شغل شما تبدیل شود.

این کمی باعث ناخوشایندی شما می شود؛ درست است؟

برای رسیدن به این هدف چه کار خواهید کرد؟ برای تبدیل شدن به منبع شماره ی یک در صنعت خود، از چه روشی برای تولید، توزیع یا کنترل محتوا استفاده می کنید؟

این زمین شماست. دست روی دست نگذارید تا رقبای شما زمان را از مشتریان شما بدزدند.

اگر محصول یا داستانی دارید که ارزش صحبت کردن را دارد؛ در این صورت تبدیل شدن شما به یک متخصص قابل اعتماد در صنعت خود بیشتر امکان پذیر است تا وقتی که محصول یا داستان قابل بحثی ندارد؛ در واقع اگر چنین چیزهایی ندارید، پس مشکلات شما خیلی بزرگ تر از بازاریابی محتوایی است.

امروزه، جلب توجه آدم ها، سخت تر از قبل شده است. باید آن را امروز، فردا و پنج سال بعد، با ارائه ی تاثیرگذارترین اطلاعات به مشتریان خود بخرید. اهداف دشواری را برای خود تعریف کنید تا بتوانید کسب و کار خود را به پیش ببرید.

تصور کنید که یک فروشگاه حیوانات خانگی دارید. فکر می کنید که کنج محتوایی Content niche شما تامین حیوانات خانگی است؟ در اشتباه هستید.

فکر می کنید آیا امکان دارد که به متخصص عمده در بازار تامین حیوانات خانگی تبدیل شوید؟ شاید خیر. شرکت هایی مثل پتکو Petco و پت اسمارت PetSmart، میلیون ها دلار صرف این راهکار کرده اند.

این بدان معناست که وقتی در مورد اهداف خود بزرگ فکر می کنید، باید کوچک قدم بردارید. باید کنج محتوایی شما کوچک باشد. چقدر کوچک باشد؟ تا حد امکان.

برگردیم سراغ مثال حیوان فروشی. وقتی شخصیت مخاطبان این مغازه را شناسایی می کنیم، متوجه می شویم بیشتر سوالات در مورد افراد مسنی است که حیوان خانگی دارند و دوست دارند با حیوانات خود به سفر بروند.

با این اطلاعات متوجه می شوید گرچه ممکن است نتوانید به متخصص حیوانات خانگی تبدیل شوید، ولی می توانید متخصص عمده در زمینه ی تامین حیوانات خانگی برای افراد مسنی باشید که به شهرهای مختلف کشور، همراه با حیوانات خود سفر می کنند.

حالا بیایید با استفاده از گوگل ترند Google trends این موضوع را بیشتر تجزیه کنیم. تمایل به سفر با حیوانات در هشت سال گذشته رو به کاهش بوده است. این به آن معناست که افراد کمتری این عبارت را سرچ می کنند. حال اگر بر روی کلید رایزینگ Rising کلیک کنید تا جستجوهایی را که در این زمینه قرار دارند ببینید، متوجه می شوید که پرواز با حیوانات خانگی، سفر با گربه ها و سفر با سگ ها همگی جز عناوین مرتبط پر سرچ هستند.

در حالیکه جستجو یک دانش مطلق نیست؛ اما از آن در شناسایی فرصت محتوایی برای حوزه ی فعالیت خود می توانید استفاده کنید.

(منبع: بازاریابی محتوایی، جو پولیتسی)

ادامه ی مقالات بازاریابی محتوایی را دنبال کنید…