پیامهای پیش نویس و ادراک کودک
بسیار اهمیت دارد بدانیم که کودک تصمیمات پیش نویس زندگی خود را در واکنش به ادراک خودش از آنچه که در اطرافش میگذرد، می گیرد. این ادراک براساس نحوه احساسها و واقعیت سنجی کودک قرار دارد. بنابراین نوع ادراک کودک نسبت به پیامهایی که از والدینش و یا دنیای اطرافش می گیرد ممکن است کاملا با ادراک یک فرد بزرگسال متفاوت باشد. نوزادی که با شنیدن یک صدای بلند دچار هول و هراس می شود، ممکن است خارج از قالب کلمات، چنین نتیجه گیری کند: «یک نفر بیرون است و می خواهد مرا بکشد.» در همین حال والدین دوستدار او شاید به خاطر محیط امن و آرامی که برای او فراهم کرده اند به یکدیگر تبریک بگویند.
پیامهای پیش نویس ممکن است به طور کلامی، غیرکلامی و یا ترکیبی از این دو، منتقل شوند.
پیامهای کلامی و غیرکلامی، هردو ممکن است شامل عناصر الگوبرداری باشند. پیامهای کلامی پیش نویس می توانند به شکل دستورات یا اظهارنظر باشند.
پیامهای کلامی در برابر پیامهای غیرکلامی
قبل از اینکه کودک زبان بگشاید، او پیامهای افراد را به شکل علائم غیرکلامی دریافت می کند. او ادراک زیرکانه ای از کلمات، حالات بدنی، حرکات، لحن صدا و بوهای مختلف دارد.
اگر مادر او را با گرمی در آغوش بگیرد و بگذارد او کاملا در آغوشش جای گیرد، او احتمالا این پیام را دریافت خواهد کرد: «من تو را می پذیرم و دوستت دارم!» ولی اگر مادر عضلاتش را منقبض کند و او را کمی از خود دور نگهدارد، برداشت او ممکن است اینطور باشد «من تو را طرد می کنم و نمی خواهم به من نزدیک باشی!» مادر شاید خودش از این انقباض عضلانی و دور کردن نوزادش آگاه نباشد.
گاهی هم نوزاد از وقایع اطراف خود پیامهای پیش نویسی را تعبیر و تفسیر می کند که والدینش دخالتی در آن وقایع نداشته اند. صداهای بلند، حرکات ناگهانی، جدایی از پدر و مادر مانند بستری شدن در بیمارستان، همه از نظر کودک تهدیدی برای زندگیش هستند. از آنجایی که او گمان می کند که والدینش مسئول وقایع هستند، شاید به این نتیجه برسد که تمام تهدیدها از جانب آنان می آیند.
بعدها، در دوران کودکی، وقتی که او زبان را درک می کند، ارتباط غیرکلامی هنوز به عنوان بخشی از پیامهای پیش نویس اهمیت دارند. سوء استفاده جسمی و یا تهدید به آن، در نظر کودک بدین معناست که والدینش او را طرد می کنند و شاید هم ترجیح بدهند او بمیرد. زمانی که والدین با کودک صحبت می کنند او معنای پیش نویسی گفتار آنان را بر طبق پیامهای غیر کلامی که همراه آن است، برداشت می کند. سومین قانون ایجاد رابطه اریک برن را به خاطر آورید: زمانی که روابط پنهانی هستند، آن پیامی اهمیت دارد که در سطح روانشناختی قرار دارد.
یک کودک مدرسه ای را مجسم کنید که به خانه می آید و کتاب جدیدی را هم از معلمش دریافت کرده است. او آن کتاب را برای والدینش می خواند و وقتی به لغت جدیدی می رسد آنرا اشتباه می خواند. پدر می گوید: «آن لغت را اشتباه خواندی» با همین کلمات پیامهای غیرکلامی بسیار متفاوتی می تواند همراه باشد. هریک از این پیامها در رابطه با تصمیمات پیش نویس کودک، معنای خاصی را به همراه دارند.
پدر ممکن است با صدایی بلند و خشن صحبت کند، در حالی که اخم کرده و قیافه ای عصبانی دارد. در همین زمان او ممکن است کتاب را دست دخترش بگیرد و به سویی پرتاب کند، یا حتی او را کتک بزند. از نظر کودک، پیام او به این شکل است: «دوست ندارم دوروبرم باشی ترجیح می دهم اصلا نباشی.»
شاید هم پدر این کلمات را با آوایی صاف و یکنواخت بیان کند، بدون اینکه سرش را از روزنامه ای که می خواند بلند کند و او را نگاه کند دختر، این پیام غیرکلامی را به این شکل می خواند و تفسیر می کند: «تو برای من مهم نیستی.»
پدر ممکن است این کلمات را در حالی که میخندد و چشمکی به او میزند بیان کند. دختر کوچولو با استفاده از روشهای «پروفسور کوچولو در پاسخ به پدرش می خندد.» مطمئنا پدر باز هم بیشتر خواهد خندید. دخترش پیام را به این شکل می خواند: «برای خشنود ساختن من، باید مثل احمقها رفتار کنی.»
افزون بر اینها، پدر می تواند این کلمات را با صدایی آرام و صاف بیان کند، در کنار دخترش بنشیند و آن کلمه را در کتاب به او نشان دهد و به او فرصت دهد تا باز هم آن کلمه را نگاه کند. «مریخی» درون پدر این پیام را به کودک منتقل می کند: «فکر کردن کار خوبیه.»
منبع: (تحلیل رفتار متقابل، یان استورات/ون جونز)
ادامه ی مقالات تحلیل رفتار متقابل را دنبال کنید…
دیدگاهتان را بنویسید