همدلی توانایی درک شرایط احساسی دیگران و مهارت تشخیص نحوۀ درست رفتار کردن با دیگران با توجه به واکنشهای احساسی آنهاست. همدلی زمانی مصداق پیدا میکند که شنوندۀ خوبی باشیم و نیاز و خواستۀ دیگران را بر نیاز و خواستۀ خود مقدم بشماریم.
برخورد مناسب با کسانی که با شرکت سروکار دارند و توجه همزمان به سود شرکت به همدلی فراوان احتیاج دارد. کسانی که رهبری شرکت را به عهده میگیرند، و نیز رهبران آتی، باید سعی کنند همزمان با پیشنهاد راهحلهای نوآورانه برای برطرف کردن نیازهای برحق اشخاص درگیر با شرکت، موقعیت رقابتی شرکت را حفظ کنند. اشخاصی که حس همدلی فراوان دارند طوری رفتار میکنند که مسائل را قبل از اینکه امکان بروز پیدا کنند از میان بردارند.
به مثالی توجه کنید:
شما مدیر شرکتی هستید و تصمیم میگیرید خط تولید شرکت را متوقف کنید، در نتیجۀ این تصمیمگیری مجبور هستید همۀ کارکنان را اخراج کنید. به چند طریق میتوانید عمل کنید. مأموران حراست شرکت را صدا بزنید و به آنها بگویید که اعلامیۀ توقف عملیات شرکت و اخراج کارکنان را در نقاط گوناگون کارخانه به دیوار بکوبند و به همۀ کارکنان چند ساعت فرصت بدهند که لوازم شخصی خود را بردارند و شرکت را ترک کنند. میتوانید از کارکنان عذرخواهی کنید و به آنها اطلاع دهید که این قبیل حوادث ممکن است در هر سازمانی اتفاق بیفتد.
یا میتوانید تصمیم شرکت را با کارکنان در میان بگذارید و به آنها کمک کنید کار دیگری در شرکت شما یا جای دیگر پیدا کنند. رهبرانی که حس همدلی فراوان دارند روش اخیر را انتخاب میکنند، زیرا مشکلات کارکنان خود را درک میکنند.
همدلی نتایج مثبتی دارد
همدلی بر فرهنگ و جوّ سازمان تأثیرگذار است. کارکنان در شرایط سخت در صورت وجود همدلی بهتر کار میکنند. همدلی بهرهوری شغلی را افزایش میدهد.
(منبع: رهبری به زبان خودمانی ترجمۀ مهدی قراچهداغی)
این همدلی و شاف سازی ظاهری را در مدیر سابق ام سراغ داشتم اما متاسفانه وجود ویروس خودی وغیر خودی در سیستم کلی اکثریت سازمان های کشورمون موجب می شود در شرایط بحران نیروهای غیرخودی کارآمد در بیشتر مواقع حذف شوند و نیروهای خودی غیرکارآمد در کنار مدیران بمانند.به نظرم لازم است تا مدیران ضرر و زیان بحران ها را برای همه کارمندان یکسان ببینند.