ذهن فراهوشیار چیست؟
تصور کنید که به خانه ی جدیدی نقل مکان کرده اید. مالک قبلی، شما را به کناری می کشد و می گوید در یکی از اتاق های این خانه کامپیوتر شگفت انگیزی وجود دارد. می توانید هر برنامه ای به آن بدهید و هر سوالی که می خواهید از آن بپرسید. تمام جواب های این کامپیوتر درست است.
واقعیت این است که شما صاحب چنین کامپیوتری هستید. اسم این کامپیوتر “ذهن فراهوشیار” است. این بزرگ ترین استعدادی است که تاکنون شناسایی شده است. می توانید در هر لحظه ای که می خواهید از آن به سود خود استفاده کنید.
ذهن فراهوشیار هزاران سال است که در تاریخ زندگی انسان ها شناخته شده است. زیگموند فروید، باعث و بانی روان درمانی در سال ۱۸۹۵، به سه ذهن “من”، “نهاد” و “من برتر” اشاره کرد.
“من”، “من هستم” توصیف شد. این اشاره به مغز است که هوشیار و گوش به زنگ است و اتفاقات دنیای بیرون را تحلیل می کند، تصمیمی می گیرد و اقدام می کند. ما این را ذهن هوشیار می نامیم.
“نهاد” بخش ناهوشیار ذهن است که ما آن را ذهن نیمه هوشیار می نامیم. نهاد، انبار بزرگ خاطرات و احساسات است، جایی که همه ی اندیشه ها، تصمیمات و تجارب قبلی انباشت می شوند.
آنچه فروید آن را “من برتر” می نامید، رالف والدو امرسون “فرا روح”، آلفرد آدلر “ناهوشیار جمعی” و کارل یونگ آن را “فراهوشیار” نام گذاری کرد.
اما بدون توجه به اینکه شما چه اسمی را برای آن انتخاب می کنید، بدانید این یک قدرت عظیم جهانی است که می توانید در هر لحظه که بخواهید برای دستیابی به اهداف تان استفاده کنید.
منبع همه ی راه حل ها
راه گشای مهم در همه ی زمینه ها در طول تاریخ، حاصل عملکرد ذهن فراهوشیار بوده است. هرگاه به طور ناگهانی به ایده ی بزرگی دست یافته اید که مساله ی را برای شما حل و فصل کرده است، تجربه ی فراهوشیار را داشته اید. پیشرفت های بزرگ علمی مانند کشف DNA آغازی در ذهن فراهوشیار داشته اند.
موسیقی دان های بزرگ از ذهن فراهوشیار خود استفاده کردند. موزارت می توانست قبل از ساختن یک آهنگ، تمام یک اپرا را در ذهن خود مجسم کند. او اپرا را در ذهن خود می دید و بعد بدون یک اشتباه آن را می ساخت و تدوین می کرد. چیزی شبیه به این هرگز در تاریخ موسیقی مشاهده نشده است.
بتهوون بزرگ ترین آهنگ های خود را زمانی ساخت که شنوایی اش را از دست داده بود. او می توانست قبل از ساختن آهنگ، اجرای آن را در ذهن خود ببیند و بشنود.
ادیسون نیز در تمام مدت زندگی، از ذهن فراهوشیار خود استفاده می کرد. او در دقایقی از روز به طور منظم می خوابید تا برای دستیابی به فراست و علم و اطلاع از ذهن فراهوشیار خود استفاده کند.
هرگاه به یک اثر هنری الهام بخش، قطعه ی ادبی یا شعری زیبا برمی خورید، قطعه ی موسیقی جالبی می شنوید و یا به یک ساختمان شگفت انگیز می بینید، بدانید که با حاصل ذهن فراهوشیار روبرو شده اید.
قانون فعالیت ذهن فراهوشیار این است: هر اندیشه، برنامه، هدف یا ایده ای که به طور پیوسته در ذهن هوشیار جا بگیرد، به وسیله ی ذهن نیمه هوشیار به واقعیت تبدیل می شود.
کمی فکر کنید! هرچه را که بخواهید و آرزو کنید، امکان پذیر است. اگر قطعا بدانید که چه می خواهید و بعد به طور منظم به ذهن فراهوشیار خود مراجعه نمایید، سرانجام به آن دست پیدا می کنید. تنها محدودیتی که ذهن فراهوشیار شما دارد آن محدودیتی است که خود شما برایش در نظر می گیرید.
(منبع: هدف، برایان تریسی)
ادامه ی مقالات هدف را دنبال کنید…
دیدگاهتان را بنویسید