گاو بنفش : حقیقت تلخ بازاریابی
برای باز کردن این مطلب ابتدا مثالی مطرح می کنیم. اجازه دهید نگاهی به کتاب های یوگا بیندازیم. مشکل کتاب هایی که در رابطه با چگونگی انجام حرکات یوگا نوشته شده این است که تنوع و تعداد آنها بسیار بالاست.
چند سال پیش، که تعداد این کتاب ها خیلی کم بود، موفقیت یک ناشر به اینکه کتاب خوبی برای یوگا ارائه دهد، بستگی داشت. اگر کسی در رابطه با یوگا مشکلی داشت کافی بود سری به کتاب فروشی محل بزند و از میان سه یا چهار کتاب موجود، یکی را انتخاب کند و بخرد. درحالی که امروزه بیش از پانصد کتاب در مورد یوگا وجود دارد… هر کسی هر چقدر هم انگیزه داشته باشد، فرصت این را ندارد که قبل از خرید، پانصد کتاب یوگا را بررسی کند.
اگر شما هم به تازگی کتابی با موضوع یوگا نوشته اید، مبارزه ای را پیش روی خود خواهید داشت. نه تنها انبوهی از رقیبان را در برابر خود دارید، بلکه بسیاری از کتاب های جدید یوگا برای افرادی که می خواهند مشکل خود را با یوگا حل کنند بی فایده خواهد بود.
همه ی کسانی که چند سال پیش به کتاب فروشی ها رفتند و با خرید این کتاب ها باعث محبوبیت کتاب های یوگا شدند، دیگر به دنبال کتاب های یوگا نیستند؛ و این حقیقت تلخ بازاریابی است که برای هر چیزی مصداق دارد، چه کالا باشد چه خدمات، چه برای فروش به مصرف کنندگان باشد و یا برای فروش به شرکتها۔ اغلب افراد نمی توانند محصول شما را خریداری کنند، آنها یا پول ندارند یا وقت ندارند و یا به آن محصول نیاز ندارند.
اگر مخاطب شما پول نداشته باشد تا کالای تان را به قیمتی که به آن نیاز دارید، خریداری کند، شما بازاری نخواهید داشت. اگر مخاطب برای شنیدن و فهمیدن پیام شما وقت نداشته باشد، یعنی شما دیده نخواهید شد و اگر مخاطب برای شنیدن حرف های شما وقت بگذارد، اما نیازی به محصول نداشته باشد. باید گفت امیدی به محصول شما نیست.
دنیا تغییر کرده است. تعداد گزینه ها بسیار زیاد است و در مقابل، زمان برای گزینش کمتر و کمتر می شود.
بیست سال پیش اوضاع به این شکل نبود. پس به عقب می رویم؛ زمانی که مصرف کنندگان فرصت زیادی داشتند و انتخاب ها هم به مراتب کمتر بود، درآمدها کمتر حیف و میل می شد، بنابراین اگر یک شرکت، واقعا به طور چشمگیری نوآوری می کرد (برای مثال ارائه ی تلفن همراه) حتما از آن استقبال می شد.
منبع: (گاو بنفش، اثر ست گادین)
ادامه ی مقالات گاو بنفش را دنبال کنید…
دیدگاهتان را بنویسید