نمود تخریب در پیش نویس
نمود تخریب شامل تمام رفتارهای بیرونی و درونی است که نمودی از احساسها و باورهای پیش نویس هستند. آنها رفتارهای قابل مشاهده تخیلات و تجربیات درونی بازگو شده توسط شخص را شامل می شوند.
رفتارهای قابل مشاهده
رفتارهای قابل مشاهده در قالب عواطف، کلمات، لحن صدا، ژستها و حرکات بدنی خود را ظاهر می سازند که شخص آنها را در واکنش به روند درون روانی ابراز می دارد. این نمودها تکراری هستند و همیشه به یک سبک آشکار می شوند زیرا آنها رفتارهای پیش نویس را دوباره ایجاد می کنند که کودک یاد گرفته است آنها را در یک حوزه وسیع به عنوان روش حل مسئله در خانواده اش به کار گیرد.
نمودهای تخریب ممکن است شامل رفتارهایی باشد که با باورهای پیش نویسی هماهنگ عمل کنند و یا اینکه به گونه ای در خلاف جهت آنها عمل می کنند. به عنوان مثال، دیوید که در دوران کودکی خود به این نتیجه رسید که «من خنگ و خرفت هستم،» در زمان بزرگسالی ، زمانی که های پیش نویسی خود را بازنوازی می کند، به شکلی گیج و سردرگم و خرفت عمل می کند.
شخص دیگری که در زمان کودکی خود به همین نتیجه دیوید رسیده است ممکن است بر خلاف این نتیجه گیری عمل کند و مثلا ساعتهای بسیار طولانی را صرف تحصیل و مطالعه کند و نمرات بسیار عالی در مدرسه و دانشگاه بگیرد و سپس به شکلی اجباری مهارتهای متعدد حرفه ای را یکی پس از دیگری کسب کند.
نمود تخریب دیوید از رفتارهای تهاجمی که نسبت به نامزدش نشان میداد از نتیجه گیریهای دوران اولیه کودکیش ناشی می شد. یعنی «برای اینکه من بتوانم نیازهایم را برآورده سازم باید هروقت که احساس آزردگی و وحشت می کنم خشمگین شوم.»
وقتی که نامزدش با او رفتارهایی می کند که از نظر دیوید کم محلی و یا طردکنندگی است، دیوید باورهای اصلی پیش نویس خود و احساسهای وحشت و آزردگی را که با آنها می آید باز نوازی می کند. ولی درست همانطور که در کودکی آموخت، او بیدرنگ آن احساسها و عواطف خود را با خشم می پوشاند. در قالب «انعکاس شرطی» دیوید خشمگین و تهاجمی می شود و ممکن است دعوای شدیدی را با نامزدش راه بیاندازد، بر او فریاد زند و او را به سویی پرت کند و یا اینکه خشم خود را فرو خورد و با طوفانی از خشم خانه را ترک کند و در حالی که آتش خشم در او زبانه می کشد، در خیابان قدم بزند.
این رفتارها به نامزد دیوید هیچ راهی نشان نمی دهد تا او دریابد که احساسهای اصیل دیوید، آزردگی، وحشت و نیاز به نزدیکی و صمیمیت است. در واقع خود دیوید این احساسها را در بخش آگاه خود سرکوب کرده است. ولی در عوض او به شکل یک شخص زودرنج و تهاجمی به نظر می آید. در سابقه روابط عاطفی دیوید، نتیجه این بوده است که نامزدهایش نهایتا دست رد بر او نهاده و او را ترک گفته اند و هربار واکنش دیوید چنین بوده است که باورهای پیش نویس خود را توجیه کرده است یعنی «من دوست داشتنی نیستم، زنها مرا طرد می کنند و برای همیشه تنها می مانم.»
منبع: (تحلیل رفتار متقابل، یان استورات/ون جونز)
ادامه ی مقالات تحلیل رفتار متقابل را دنبال کنید…
دیدگاهتان را بنویسید