دینامیت موفقیت : آن چیز بیشتر
بسیاری از مخترعان، قبل از برادران رایت، به اختراع هواپیما و پرواز نزدیک شده بودند. برادران رایت هم از همان روش و دستورالعمل پیشینیان بهره بردند، اما «چیز بیشتری» را به آن افزودند. آنها تلفیقی تازه را خلق کردند و موفق شدند. آن «چیز بیشتر» تقریبا ساده بود. آنها دریچه های متحرکی را به لبه های بال هواپیما وصل کردند، طوری که هنگام استفاده از آنها، خلبان قادر به حفظ تعادل هواپیما باشد. این دریچه ها موجب اختراع هواپیماهای امروزی شدند.
حتما فهمیده اید که اصلی میان تمام این داستان ها مشترک است: در هر داستان، راز موفقیت، استفاده از قدرتی بود که قبلا ناشناخته تلقی می شد. آن قدرت، تمایز را ایجاد می کرد. بنابراین، اگر در آستانه دروازه موفقیت قرار دارید و نمی توانید داخل شوید، سعی کنید از «چیز بیشتر» بهره بگیرید که لازم نیست خیلی هم عظیم باشد. کلمات «هیپ هیپ هورا» تنها چیزی بود که موفقیت را برای یک ترانه به ارمغان آورد. دریچه های بال، تنها چیزی بود که هواپیما را به پرواز درآورد. میزان و کمیت «چیز بیشتر» اصلا مهم نیست، بلکه کیفیت آن است که حرف اول را می زند.
چرا دادگاه عالی، حکم اختراع تلفن را به نام گراهام بل صادر کرد؟
خیلی ها ادعا کردند قبل از گراهام بل، تلفن را اختراع کرده اند. از جمله آنها می توان به گری، ادیسون، دال بیر، مک دانف، اندرو و اید، و ریس اشاره کرد. از میان این افراد، فیلیپ ریس تنها کسی بود که تقریبا به موفقیت نزدیک شده بود.
تنها تفاوتی که بعدها بزرگ ترین تمایز را ایجاد کرد، یک پیچ کوچک بود. «ریس» متوجه نشد که در صورت بیشتر چرخاندن پیچ، آن هم به اندازه یک چهارم، می توانست جریان مدار را پیوسته کند؛ چیزی که او را موفق می کرد. حکم دادگاه عالی ایالات متحده چنین بود:
دانش ریس درباره اینکه برای انتقال صدا باید از الکتریسیته استفاده کرد، قابل قدردانی است. همان طور که خودش نوشته است: «در هر شرایط و موقعیتی، هر موج صدایی که توسط گوینده تولید و فرستاده می شود، باید با همان میزان بلندی توسط دستگاه گیرنده گرفته شود.»
دادگاه عالی، بعدها چنین حکم کرد. «ریس، چگونگی تولید امواج و اصوات موسیقی را کشف کرد. فقط همین. او می توانست با استفاده از دستگاهش آواز بخواند، ولی نمی توانست صحبت کند.» از ابتدا تا انتهای کارش هم همین قدر دستاورد داشت. درست مثل برادران رایت، آن «چیز بیشتری» که گراهام بل استفاده کرد، بسیار ساده بود.
“او امواج الکتریسیته را از نوع محدود مداری به نوع پیوسته تبدیل کرد؛ چیزی که برای انتقال صدای انسان، لازم بود. دو موج پیوسته ای که صدا را رد و بدل می کرد، همان امواج الکتریسیته مستقیم است.” موج مداری، با اندکی مکث، قطع می شد و به همین خاطر، گراهام بل، جریان را به مدار محدود نکرد، بلکه آن را گسترش داد. کاری که «ریس» آن را انجام نداد.
دادگاه سرانجام چنین حکمی را صادر کرد: «ریس هرگز نتوانست صدای انسان را به صورت تلگرافی مخابره کند، اما بل، چنین کاری را کرد و موفق شد. در چنین شرایطی اصلا نمی توان قبول کرد که اقدامات ریس موجب اختراع تلفن توسط گراهام بل شده است.» پیروی از روش ریس، به معنای شکست و دنبال کردن راه بل، به معنای موفقیت است. اگر ریس به تلاش ادامه می داد، شاید راهی برای موفقیت پیدا می کرد. اما او دست از تلاش کشید و شکست خورد. بل در راه خود استوار ماند و تا به دست آوردن موفقیت کامل، دست از تلاش برنداشت.
منبع: (دینامیت موفقیت، ناپلئون هیل/کلمنت استون)
ادامه ی مقالات دینامیت موفقیت را دنبال کنید…
دیدگاهتان را بنویسید