حرکت به سمت بازاریابی محتوایی ، یک اصلاح ضروری!
در طول ۵۰ سال گذشته، اکثر برنامه ها و بازاریابی به نوعی حول محور رسانه های پولی paid media (سنتی) بوده است. حتی امروزه بسیاری از کمپین های بازاریابی مربوط به مصرف کنندگان، حول همین محور می گردد. هک Heck، شبکه ی تلویزیونی سی بی اس CBS تقریبا ۴ میلیون دلار برای هر یک از تبلیغات سوپربول The Super Bowl در سال ۲۰۱۳ دریافت کرد. تبلیغات کار بدی نیست، به شرطی که شما بتوانید همانقدر را دریافت کنید.
زمانی که من در اوایل سال ۲۰۰۰ در پنتون مدیا کار می کردم، این فرصت را داشتم تا با برخی از مدیران اجرایی بازاریابی صنعتی B2B در خصوص بودجه ی بازاریابی بحث و تبادل نظر داشته باشم. در این صنایع، سرمایه ی زیادی در حوزه ی نمایشگاه های تجاری، تبلیغات چاپی وحمایت های مالی صرف می شد.
مابقی پول هم صرف روابط عمومی PR می شود. خرده پول های باقی مانده هم صرف رسانه های شرکت owned media می شود (بازاریابی محتوایی).
بعدها مشخص شد و امروزه نیز روشن تر شده که اغلب برندها در رسانه های پولی خیلی سنگین و پررنگ و در رسانه های شرکت خیلی کمرنگ ظاهر شده بودند و ظاهر می شوند. حرکت (یا شاید بهتر باشد بگوییم انقلاب) بازاریابی محتوایی، یک اصلاح ضروری در فضای بازار است. حتی با افزایش بازاریابی محتوایی، باز هم عمده ی بودجه ی بازاریابی خارج از حوزه ی خلق و توزیع محتوا قرار دارد.
دلایل تغییر و اصلاح
- از بین رفتن محدودیت های تکنولوژیک. در گذشته، فرآیند چاپ پیچیده و گران بود. به طور سنتی، شرکت های رسانه ای صدها هزار دلار بر روی مدیریت محتواهای پیچیده و سیستم های تولید هزینه کردند. امروزه، هر کسی می تواند در عرض پنج دقیقه یا کمتر انتشار رایگان آن لاین داشته باشد.
- پذیرش محتوا برای محتواهای جذاب که به اشتراک گذاشته می شود، نیازی نیست شما مجله ی وال استریت باشید. مصرف کنندگان، بی درنگ در خصوص معتبر بودن یا نبودن محتوا، تصمیم گیری می کنند. طبق مطالعات در سال ۲۰۱۲، امروزه افراد ۱۹ تا ۳۴ ساله انتظار دارند برندها برای آنها محتوا تولید کنند و ۸۰ درصد انتظار دارند به طور مستقیم با بازاریابی محتوایی سرگرم شوند.
- رسانه های اجتماعی. رسانه های اجتماعی برای اغلب برندها بدون خلق و توزیع اطلاعات با ارزش، پایدار و جذاب مفید نخواهد بود. اگر برندها می خواهند در رسانه ی اجتماعی موفق باشند، ابتدا نیاز دارند داستان های جذاب تعریف کنند. مطابق با مطالعه ی الگوبرداری متخصصان CMI در سال ۲۰۱۳، تقریبا ۹۰ درصد کسب و کارها، رسانه های اجتماعی را بعنوان ابزاری برای برقراری ارتباط با مشتری در نظر می گیرند. این مفهوم جا افتاده را می توان اینگونه تعبیر کرد: بیشتر سازمان ها در تلاش هستند تا به نوع محتوایی که باید در کانالهای رسانه های اجتماعی قرار دهند، پی ببرند.
- گوگل. تازه ترین الگوی ریتم غالب گوگل، نشان دهده ی این است که شرکت ها تاکیدی بیش از پیش بر به اشتراک گذاری محتوا دارند. بر اساس گفته ی گوگل، کلید اینکه در جستجوی گوگل یافت شوید، محتوای به اشتراک گذاشته شده از منابع معتبراست. بنابراین اگر می خواهید در موتورهای جستجو یافت شوید، بدون داشتن استراتژی بازاریابی محتوایی یکپارچه و قابل اطمینان، نمی توانید به این مهم دست یابید.
- سلی هوگشید Sally Hogshead نویسنده ی کتاب Fascinate می گوید: “هر شرکتی فقط ۹ ثانیه زمان دارد تا بتواند مشتریان را جلب کند.” این موضوع، برای شرکت های رسانه ای و غیر رسانه ای مصداق دارد. محتوای جذاب و مفید، آشفتگی و بی نظمی را از بین می برد. هر چیز دیگری نادیده گرفته می شود؛ کنار گذاشته شده و از آن چشم پوشی می شود.
اشتباه نکنید من از بازاریابی سنتی بیزار نیستم. من باور دارم برنامه ای یکپارچه در خصوص رسانه ی پولی، اکتسابی و شرکتی قطعا بهتر جواب می دهد؛ اما، بسیاری از ما همچنان وزن بیشتری به رسانه ی پولی می دهیم. اصلاح تا زمانی که ببینیم منابع قابل توجه بیشتری به سمت رسانه های شرکتی حرکت می کنند، ادامه خواهد یافت.
(منبع: بازاریابی محتوایی، جو پولیتسی)
ادامه ی مقالات بازاریابی محتوایی را دنبال کنید…
دیدگاهتان را بنویسید