تمبرها در تحلیل رفتار متقابل
هرگاه یک احساس تخریبی را تجربه می کنم، با آن دو کار می توانم بکنم. من می توانم آنرا در همان زمان و مکان بیان کنم، و یا آنرا انباشته سازم تا بعدها به کار برم.
“وقتی که آنرا انباشته سازم، گفته می شود که دارم تمبر جمع می کنم.”
به یاد بیاوردید که آیا در هفته گذشته موقعیتی وجود داشت که احساس تخریبی را احساس کنید و به جای بیان آن در همان زمان و همان مکان به انباشتن آن بپردازید؟
در این صورت، شما یک تمبر جمع کردید. نام احساس تخریبی که روی آن تمبر نوشته شده بود، چه بود؟ حسادت، پیروزی، خشم، برانگیختگی، گرفتگی، بی پناهی و یا چیز دیگر؟
بزرگی کلکسیونی که از چنین احساسهایی جمع آوری کرده اید چقدر است؟ تا چه مدت قصد دارید به جمع آوری کلکسیون خود ادامه دهید؟ زمانی که می خواهید کلکسیون خود را بفروشید آنرا با چه چیزی معاوضه می کنید؟
لغت «تمبر» خلاصه شده اصطلاح «دادوستد روانی تمبرها» است و این بر می گردد به کاری که فروشگاههای بزرگ در دهه ۱۹۶۰ انجام می دادند و به مشتریها در ازای اجناس خریداری شده تمبرهایی با رنگهای مختلف می دادند (به عنوان تشویق خرید). این تمبرهای دادوستد را در کتاب های مخصوص تمبر می چسباندند. و وقتی که به تعداد مشخصی می رسیدند، شما می توانستید آنها را تحویل دهید و جایزه ای دریافت کنید.
بعضی افراد ترجیح می دادند که تمبرها را در مقیاس کم جمع آوری کنند و جایزه های کوچک دریافت کنند. دیگران چندین و چند کتاب جمع آوری می کردند و جایزه خیلی بزرگی در ازای آن دریافت می کردند.
“وقتی که افراد به انباشتن تمبرهای دادوستد روانی می پردازند، با همان زمینه احساسی که آنها را جمع کرده اند به فروش آن می پردازند.”
به عنوان مثال. تصور کنید که من تمبرهای خشم را جمع آوری می کنم. در سرکار رئیس مرا به باد انتقاد می گیرد، من از او عصبانی میشوم ولی خشم خود را نشان نمیدهم. من تمبرهای خشم را در درون خود حفظ می کنم تا اینکه شب به خانه برسم، و آن را بر سر همسر و فرزندانم خالی کنم. در اینجا من یک تمبر جمع کردم و آنرا در همان روز با نشان دادن خشم به خانواده نقد کردم.
این مثال ویژگی معمول دیگری از نقد کردن تمبرها را به تصویر می کشد:
شخصی که معمولا کلکسیون تمبر را دریافت می کند، یعنی خشم بر سر او خالی می شود، اغلب همان کسی نیست که در ابتدا ایجاد کننده احساسهای تخریبی بوده است.
همکار من نیز ممکن است تمبرهای خشم جمع کند. ولی تصور کنید که او ترجیح می دهد کلکسیون بزرگتری جمع کند و بعد آنرا نقد کند. ممکن است خشم های خود را نسبت به رئیس برای ماهها جمع آوری کند. سپس با کوهی از کتابهایی که مجموعه تمبرهای انباشته شده هستند، او ممکن است به دفتر رئیس هجوم ببرد، بر سر او فریاد بزند و سپس اخراج شود.
منبع: (تحلیل رفتار متقابل، یان استورات/ون جونز)
ادامه ی مقالات تحلیل رفتار متقابل را دنبال کنید…
دیدگاهتان را بنویسید