افزایش بهره وری کارمندان ، با استفاده از اعتمادسازی!
سومین شیوه ی ترغیب کارمندان، شیوه ی اعتمادسازی است. این قضیه با خصوصیات تحت تسلط قرار دادنی که در استفاده از شیوه ی ترس و پاداش وجود دارد به طور اصولی فرق می کند.
الزاما هر تلاش مدیریتی در یکی از این دو مقوله جای می گیرد: تحت نفوذ قرار دادن، یا سازندگی
افرادی که دیگران را تحت نفوذ قرار می دهند، بسیار بیشتر از افراد سازنده هستند. البته تحت سلطه قرار گرفتن جزئی از طبیعت انسان است. تحت نفوذ قرار دادن دیگران با استفاده از ایجاد ترس یا تشویق باعث بروز نتایج فوری می شود که البته با مشکلات بلند مدتی همراه است.
تنها راهی که من برای دوری از نفوذ دیگران می شناسم، تشخیص خط فکری است که قبل از آن ایجاد می شود. اَعمال مدیران، مانند فروشندگان دقیقا نشانه ای از الگوهای فکری آنهاست.
وقتی ما احساس می کنیم که گروه کاری مان نمی تواند به طریقی که باید، کار کنند بدون استثنا از خود می پرسیم، چرا؟ اگر فکر کنیم آنها نمی خواهند درست کار کنند و اگر واقعا می خواستند، می توانستند، دست به روش اعمال نفوذ می زنیم. پس از خود می پرسیم: “چگونه می توان آنها را به تولید بیشتر وادار کنم؟” سپس پاسخ می دهیم: “به آنها پاداش ویژه ای می دهم که تشویق به کار شوند.”
بعضی از مدیران بیشتر از شیوه هایی که نتیجه ی عکس دارند استفاده می کنند، یعنی می گویند: “آنها را جمع می کنیم و به آنها می گوییم که اگر بیشتر تولید نکنند، صدمه خواهند دید. این کار آنها را وادار به فعالیت بیشتر می کند.”
هر دو شیوه ی مذکور برای تحت نفوذ قرار دادن آنهاست. این مدیر اقدامی برای هدایت کارمندان به سوی فعالیت پر سود انجام نداده است و یا به مشکلاتی که باعث این عدم تولید شده رسیدگی نکرده است. او تنها یک سری شرایط را ایجاد کرده تا با رشوه دادن و یا اجبار، آنها را به فعالیت وادارد.
در عوض کسی که اعتمادسازی می کند، تشخیص می دهد، اگر افراد در سطح مطلوب کار نمی کنند، به این دلیل نیست که نمی خواهد موفق شوند، البته مگر اینکه کناره گیری کرده باشند یا در برابر تلاش های قبلی مدیریت، جهت تحت نفوذ قرار دادن آنها اعتراض کرده باشند. او می داند که عدم اطمینان باعث کاهش کارآیی می شود. در واقع افراد بهره ور به خاطر توانایی های درونی خود بیشتر به موفقیت می رسند. بنابراین بهره وری منعکس کننده ی اطمینان افراد به خود، موسسه و محصولات خدماتی است که ارائه می دهند.
استفاده ی زیاد از انگیزه ی ترس و پاداش، این خصوصیات ضروری را در فرد از بین می برد. وقتی افراد بخصوص با تهدید تحت نفوذ قرار بگیرند، احساس می کنند انگار خود را فروخته اند. در نتیجه این کارکنان اعتماد به نفس خود را از دست می دهند و از سازمان و شخصی که آنها را در این وضعیت تحقیرآمیز قرار داده بیزار می شوند.
(منبع: ۱۳ اشتباه مهلک مدیران، رابرت مارویل)
ادامه ی مقالات راهکارهای مدیریتی را دنبال کنید…
دیدگاهتان را بنویسید