از خوب به عالی :رهبری سطح پنجم ذاتی ست یا اکتسابی؟
بر اساس فرضیه ی من، افراد به دو گروه تقسیم می شوند:
عده ای که به طور بالقوه توانایی تبدیل شدن به رهبری سطح پنجم را ندارند؛
و عده ای که دارای این توانایی هستند.
گروه اول کسانی هستند که هرگز حتی در طول یک میلیون سال، نمی توانند بر نیازهای خودخواهانه ی خود غلبه کنند و به آرزوی ساختن چیزی بزرگ تر و ماندگار تر از صرفا خواسته های خود، جامع عمل بپوشانند. برای این دسته از افراد، کار در وهله ی اول و بیش از همه به منظور کسب منافع مختلف شخصی همچون خوش نامی، خوشبختی، تحسین، قدرت و غیره است، نه برای ساختن یا خلق کردن یا ایثار.
بدانید که: نکته ی متناقض این است که، آن انگیزه و جاه طلبی فردی که اغلب مردم را به مسندهای قدرت می رساند، در رهبران سطح پنجم تبدیل به انسانیت و نو دوستی می شود. آنها با دشمنان خود رفتاری فروتنانه دارند. در صورتی که هیئت های مدیره ی اغلب این باور نادرست را دارند که برای متحول ساختن سازمان باید مدیری بسیار مقتدر و خود محور را استخدام کرد. وقتی این دو دیدگاه را با یکدیگر ترکیب کنید، به سرعت درمی یابید که چرا در راس سازمان های خود به ندرت از رهبران سطح پنجم برخورداریم.
گروه دوم از مردم، و گمان می کنم گروه بزرگ تر، متشکل از کسانی هستند که توانایی رسیدن به سطح پنجم رهبری را دارند، شاید این توانایی فراموش شده یا مورد بی توجهی قرار گیرد، اما وجود دارد. آنها تحت شرایط مطلوب همچون: اندیشه ی باور، پیشرفت آگاهانه ی فردی، وجود مربی یا استاد گرانمایه، والدینی با تدبیر، تجربه ای مفید در زندگی، یک مدیر سطح پنجم و عوامل بسیار زیاد دیگر، شروع به رشد می کنند.
من اعتقاد دارم که رهبران سطح پنجم بسیاری به طور بالقوه در جامعه وجود دارند. مشکل ما کمبود رهبر سطح پنجم بالقوه نیست. آنها در پیرامون ما هستند، فقط کافیست بدانیم در پی چه چیزی هستیم و آن چیست؟ به دنبال موقعیت هایی بگردید که در آنها نتایج فوق العاده ای وجود دارند اما در جایی که هیچ گونه ادعای فردی جهت تعریف و تحسین بیش از حد وجود نداشته باشد؛ شما احتمالا می توانید یک رهبر سطح پنجم بالقوه را در محل کار خود بیابید.
(منبع: از خوب به عالی، جیم کالینز)
ادامه ی مقالات “از خوب به عالی” را دنبال کنید…
دیدگاهتان را بنویسید