وضعیت های زندگی در پیش نویس زندگی
از نظر اریک برن کودک خردسال در ابتدای روند شکل گیری پیش نویس زندگی «از قبل اعتقادات راسخی در مورد خودش و افراد دورو برش دارد… امکان دارد این اعتقادات راسخ تا آخر عمر با او باشند، و آنها را می توان به شکل زیر خلاصه نمود:
(۱) من خوب هستم، یا
(۲) من خوب نیستم؛
(۳) شما خوب هستید، یا
(۴) شما خوب نیستید.»
با کنار هم گذاشتن این حالات و در نظر گرفتن تمام وضعیت های ممکن، ما به چهار وضعیت در مورد خودمان و دیگران می رسیم:
من خوب هستم، شما خوب هستید؟
من خوب نیستم، شما خوب هستید؛
من خوب هستم، شما خوب نیستید؛
من خوب نیستم، شما خوب نیستید.
این چهار دیدگاه را وضعیت های زندگی می نامیم. برخی نویسندگان تحلیل رفتار متقابل آنها را، وضعیت های اساسی، وضعیت های وجودی، و یا صرفأ وضعیت ها می نامند. وضعیت های زندگی نشان دهنده موقعیت اساسی هستند که شخص نسبت به ارزش اساسی که در خود و دیگران می یابد، پیدا می کند. این معنایی بیش از این دارد که شخص صرفا نظری در مورد رفتار خود و دیگران داشته باشد.
زمانی که کودک یکی از این وضعیت ها را بر می گزیند. احتمال دارد که پیش نویس زندگی خود را به گونه ای بنا نهد که با آن وضعیت خاص هماهنگی داشته باشد. اریک برن نوشت: «هر بازی روانی، پیش نویس زندگی و سرنوشتی براساس یکی از این وضعیتهای اساسی است.»
کودکی که وضعیت «من خوب هستم، شما خوب هستید» را بر می گزیند، احتمالا پیش نویس زندگی برنده ای خواهد داشت. او خود را خوب و دوست داشتنی می پندارد و اینطور می اندیشد که والدینش دوست داشتنی و قابل اعتماد هستند، و بعدها این دیدگاه را به کل مردم تعمیم می دهد. اگر کودک وضعیت «من خوب نیستم، شما خوب هستید» را داشته باشد، بسیار احتمال دارد که او پیش نویس زندگی بازنده یا معمولی و پیش پا افتاده ای برای خود بنویسد و برای اینکه با وضعیت اساسی خودش متناسب باشد، پیش نویس زندگی خود را براساس موضوعاتی قرار می دهد که قربانی شود و یا در برابر دیگران شکست بخورد.
وضعیت «من خوب هستم، شما خوب نیستید» ممکن است اساس پیش نویس زندگی باشد که در ظاهر موفق و برنده به نظر می رسد. ولی چنین کودکی این اعتقاد راسخ را دارد که باید همیشه یک پله از دیگران بالاتر باشد و دیگران را یک پله پایین تر از خود قرار دهد. او ممکن است برای مدتی در انجام این کار موفق باشد به طوری که با تقلایی مداوم به خواسته هایش برسد، ولی زمانهایی هم وجود دارد که اطرافیانش از اینکه تحقیر شوند خسته می شوند و او را طرد می کنند. سپس او از یک آدم «برنده و موفق» تبدیل به یک بازنده تمام عیار خواهد شد.
وضعیت «من خوب نیستم، شما خوب نیستید» بیشترین احتمال برای پی ریزی یک پیش نویس بازنده است. چنین کودکی متقاعد می شود که دنیا بیهوده، پوچ و پر از یاس و نومیدی است. او خود را پایین تر از دیگران و دوست نداشتنی می انگارد و بر این باور است که هیچکس به او کمک نخواهد کرد زیرا آنان نیز خوب نیستند. بنابراین، او پیش نویس زندگی خود را در مورد صحنه هایی می نویسد که در آنها دیگران را طرد می کند و یا اینکه آنها او را طرد می کنند.
منبع: (تحلیل رفتار متقابل، یان استورات/ون جونز)
ادامه ی مقالات تحلیل رفتار متقابل را دنبال کنید…
دیدگاهتان را بنویسید