نیازهای واقعی فرزندان خود را بشناسید!
اجازه دهید با آن رودرو شویم. برای فرزندان شما واقعا مهم نیست که دستیار پرواز، فروشنده، پیشخدمت، متخصص کامپیوتر یا سرآشپز باشید. آنها تحت تاثیر این امر قرار نمی گیرند که نویسنده یا متخصصِ پرکار باشید. فکر می کنم اگر من پزشک، وکیل یا حتی هنرپیشه ی سینما بودم در تاثیر من بر فرزندانم تغییری حاصل نمی شد.
آنها شاید از این حقیقت قدرشناسی کنند که شما به شدت کار می کنید و فداکار هستید؛ اما نه به اندازه ای که ما مناسب می دانیم و خود را سزاوار آن احساس می کنیم. نه! آنچه که واقعا برای بچه ها اهمیت دارد، وقت و تمایل شما در گوش سپردن به آنها و ابراز عشق بدون قید و شرط به آنهاست، همین و بس!
بیان جمله ی “فرزندانم مهم ترین بخش زندگی من هستند”، یک چیز است و نشان دادن آن با عمل چیز دیگر. می دانم که این کار آسانی نیست و همیشه بهانه هایی عالی و اغلب موجه وجود دارد که چرا نمی توانیم برای آنان اولویت قائل شویم؛ اما این حقیقت که فرزندان ما نه به موفقیت های شغلی ما که به عشق ما نیاز دارند، همچنان پابرجاست.
مطرح کردن این روش برای ایجاد احساس گناه ناشی از این دیدگاه که “چه وقت کمی برای فرزندان خود می گذارید” نیست، باور کنید، اغلب وقتی ناچارم قبل از بیدار شدن فرزندانم از خواب، به سمت فرودگاه حرکت کنم یا هنگام صرف شام مجبورم تماس تلفنی مهمی داشته باشم یا یکی از مسابقه های بچه ها را به دلیلی بعضی برنامه ها از دست بدهم، احساس گناه می کنم.
هدف این روش ایجاد احساس گناه در شما نیست. موضوع آن عشق و این یادآوری دوستانه است که گرچه قرار داشتن در نقش پدر یا مادر، سخت و پایان ناپذیر به نظر می رسد؛ اما چنین نیست. شما فرصت بسیار کوتاهی دارید تا پیش از بزرگ شدن یا مستقل شدن آنها، برای وقت گذرانی با آنها و پرورش رابطه ای پرمحبت و توام با احترام، زمانی را اختصاص دهید.
گاهی یادآوری این مطلب برای من مفید بوده است که آنچه فرزندان ما می خواهند، پول یا موفقیت ما یا یادآوری مداوم این امر نیست که ما به سختی برای آنها زحمت می کشیم، بلکه خود ما هستیم. البته، منظور این نیست که شما نباید و نیاز ندارید موفقیت مهمی کسب کنید، بلکه فقط این مسائل از نظر فرزندان ما در اولویت دوم قرار می گیرند.
خیلی تردید دارم که در بستر مرگ حتی یک تن از ما آرزو کند که ای کاش وقت بیشتری را در اداره یا به دنبال رویاهایش بوده؛ اما بسیاری از ما انسان ها در آخرین دقایق عمر افسوس می خوریم که چرا زمان مفیدی را صرف فرزندان خود نکرده ایم، با علم به این موضوع چرا اولویت های خود را تغییر ندهیم؟
آنچه فرزندان ما می خواهند و به آن نیاز دارند، عشق ماست. آنها می خواهند بدون آنکه توجه ما به موضوع دیگری باشد یا بدون آنکه عجله داشته باشیم که در محل دیگری حضور داشته باشیم، به قصه های آنها گوش فرا دهیم. آنها می خواهند به مسابقه ی فوتبال آنها برویم، نه از روی اجبار بلکه چون از نظر ما بر هر کار دیگری ارجحیت دارد. آنها از ما می خواهند که دست آنها را بگیریم، برای آنها آواز بخوانیم و با آنها باشیم. آنها می خواهند مرکزِ عالم ما باشند.
همین امروز با یکی از دوستان خوبم در مورد رشد سریع فرزندانمان صحبت می کردیم. این مطلب به من یادآوری کرد که فرزندان من و همه ی فرزندان ارزشی منحصر به فرد دارند. در همان لحظه، با خود عهد کردم که هرچند ممکن است سخت باشد، ولی اولویت های خود را درست حفظ کنم. امیدوارم شما نیز همین عهد را با خود مستحکم کنید.
(منبع: از کاه کوه نسازید، دکتر ریچارد کارلسون)
ادامه ی مقالات خانواده ی موفق را دنبال کنید…
ممنون که سرعت سایتتون بالاست