سبد تان را بیش از حد پر نکنید
توجه داشته باشید که از لیست کارهایتان چه انتظاری دارید و چه کاری را می خواهید انجام دهید، مراقب باشید سبدتان را بیش از حد پر نکنید. باید کاری انجام دهید که در لیست شما نباشد. اگر برنامه ی کاری شما یک روزتان را به طور کامل می گیرد، دیگر وقت ندارید کارهای خودجوش انجام دهید. پیشرفت وقتی حاصل می شود که اهمیت ویژه ای برای شما دارد. من کار جدید را انجام میدهم و بدون وابستگی به چیزی از لیست بیرون خواهم رفت. سعی می کنم با دنیای خودم باشم و بدون انتظار پاداش از کسی راهم را ادامه میدهم. در غیر اینصورت اوضاع برایم محدود می شود، این برای من مانند یک سد است. اگر با احتمالات موجود رک و راست باشم خیلی چیزهای دیگر هم می توانم یاد بگیرم، وگرنه خودم را از معرکه بیرون می کشم.
تفاوت زیادی بین سبد و لیست تنظیم کننده ی زمان وجود دارد. یکی از تفاوت ها آخر هر روز معلوم می شود. زمانی که برای آنچه که انجام نداده خودش را سرزنش نمی کند. دلیلی ندارد خودم را گناهکار بدانم. زیرا هروقت پایم را از تصمیمهایم فراتر بگذارم زنگی افکار مرا پاره کرده و به من می گوید کجا خطا کرده ام و می بایست خطا را به دست گذشته بسپارم. می خواهم هر کاری را با آگاهی از زمان حال انجام دهم. درست همان جایی که زندگی وجود دارد. هر چقدر زمان حال را بزرگتر کنم زندگی من پربارتر و غنی تر خواهد شد. آغوش من برای تحولات جدید و فرصت های نوین باز است. به شرط اینکه در پیشرفت نهایی ام از اراده و نیت هم استفاده کنم.
حذف مواردی از فهرست اهداف
پیشنهاد نوشتن مواردی که به ذهن خطور کرده، مانند کاشتن آنها در ذهن است.
سالهاست که ران کارهایش را می نویسد. به طوری که می خواهد کم کم همگی آنها ملکه ی ذهنش شوند. جایی که آنها به اصولی خودکار تبدیل می شوند، (مثل یک قاعده ی کلی) ناگهان در یک موقعیت استرس زا و پرتنش در ذهن او جرقه می زند و ظاهر می شود. وقتی هنجارهای اجتماعی وارد رفتار او می شود فهرست تغییر می کند. بعضی را از لیست حذف می کند و موردی جدید را به جای آن می گذارد. وقتی رفتار جدید یاد می گیرید و آن را در برنامه تان قرار میدهید اول پذیرش آن راحت نیست، ولی کم کم به مرحله ای می رسید که آن را چشم بسته انجام می دهید.
وقتی چیزی را به کرات انجام میدهید آن چیز برایتان عادت شده و حتی بدون تمرکز هم می توانید آن را به کار ببرید. وقتی رانندگی را یاد می گیریم اوایل باید خیلی باحتیاط برانیم اما بعد از مدتی به راحتی و اتوماتیک وار می توانیم رانندگی کنیم. برای ران اضافه کردن یک مورد به «فهرست مقاصد»، مانند یک پل رابط بود. او با این کار هدفش را درون ذهن خودآگاه می فرستاد. به این ترتیب او می توانست روی هدف جدیدش کار کند.
منبع: بنویس تا اتفاق بیوفتد ( دکتر هنریت کلاوسر)
سری مقالات بنویس تا اتفاق بیافتد را دنبال کنید
دیدگاهتان را بنویسید