دینامیت موفقیت : در مورد سلامتی حدس و گمان را کنار بگذار
اجازه بدهید یک داستان جالب در مورد یک مدیر فروش را در ادامه برای شما بازگو کنیم:
او یک مدیر فروش اتومبیل جوان، شاداب و کاملا موفق بود. آینده ای خوب در مقابل چشمانش بود، اما وضعیت مساعدی نداشت! در واقع، انتظار مرگ را می کشید! حتى قبری را برای خود آماده کرده و مراسم تدفینش را نیز برنامه ریزی کرده بود. خانه اش هم آماده مراسم بود. اما سرنوشت او این گونه به پایان نرسید. گاهی اوقات نفس کم می آورد، ضربان قلبش بالا می رفت و احساس خفگی می کرد. نهایتا نزد پزشک خانواده شان که جراحی موفق بود رفت. پزشک به او توصیه کرد استراحت کند، زندگی را سخت نگیرد و از کار مورد علاقه اش، یعنی فروش خودرو، بازنشسته شود.
مدیر فروش، مدتی در خانه ماند و به بدنش استراحت داد. اما به خاطر ترس، ذهنش چندان آسوده نبود. هنوز هم احساس تنگی نفس می کرد، قلبش تند تند می زد و حس خفگی به او دست می داد. تابستان بود و به همین خاطر، پزشک به او توصیه کرد برای گذراندن تعطیلات به «کلورادو» برود. او به «کلورادو» رفت، ولی آن همه زیبایی و کوه های الهام بخش، تأثیر چندانی بر ترس غالب بر وجود او نداشت.
باز هم تنگی نفس، تپش شدید قلب و حس خفگی دائمی داشت و بالاخره بعد از گذشت تنها یک هفته، به خانه اش برگشت، چون باور کرده بود مرگ در راه است. یکی از نویسندگان این مبحث به او گفت: «حدس و گمان را دور بریز! با رفتن به کلینیکی مثل «برادران مایو» در «روچستر» چیزی از دست نمی دهی. «حالا انجامش بده!» و او به کلینیک رفت.
می ترسید در طول راه، جانش را از دست بدهد. وقتی در کلینیک بستری شد، به او گفتند چه مشکلی دارد. پزشک وی گفت: «مشکل شما این است که اکسیژن زیادی را وارد ریه های خود می کنید.» او خندید و گفت: «احمقانه است!» اما پزشک پاسخ داد: «۵۰ بار طوری که انگار در حال طناب زدن هستی، بالا و پایین بپر!» او این کار را کرد و دچار تنگی نفس، تپش شدید قلب و احساس خفگی شد.
بنابراین پرسید: «چه کار باید بکنم؟» پزشک پاسخ داد: «وقتی حس کردی دچار چنین حالتی شده ای، باید:
در یک کیسه نفس بکشی.
نفس خود را برای چند لحظه نگاه داری.
و بعد به او یک کیسه داد. مرد جوان به دستور دکتر عمل کرد. تپش قلبش به حالت عادی بازگشت، تنگی نفس او از بین رفت، و دیگر احساس خفگی نمی کرد. کاملا شاد و خوشحال، کلینیک را ترک کرد. هر وقت که علائم بیماری اش بروز می کردند، نفسش را چند لحظه نگاه می داشت تا عملکرد بدنش به حالت طبیعی دربیاید.
بعد از چند ماه، ترس او از بین رفت و علائم بیماری اش نیز کاملا محو شدند. این مسأله، تقریبا ۵۰ سال قبل رخ داد و از آن زمان به بعد هم به هیچ کمک پزشکی احتیاج پیدا نکرده است. البته تمام بیماری ها به این راحتی از بین نمی روند. گاهی لازم است از تمام منابع پیرامون خود استفاده کنید. ضمنا عاقلانه است که کندوکاو برای حل مشکل را از رهگذر نگرش ذهنی مثبت ادامه دهید.
منبع: (دینامیت موفقیت، ناپلئون هیل/کلمنت استون)
ادامه ی مقالات دینامیت موفقیت را دنبال کنید…
دیدگاهتان را بنویسید