تله ی کار
بسیاری از ما در امر مدیریت احساس می کنیم، اگر در روز وقت بیشتری داشته باشیم، می توانیم با افراد خود بهتر عمل کنیم؛ با وجودی که این موقعیت را در اختیار داریم. ما روزانه تمام ۲۴ ساعت خود را کار می کنیم، اما وقتی به اطراف می نگریم به نظر می رسد که خویشاوندان ما ۳۰ ساعت وقت دارند، در حالیکه ما فقط ۱۸ ساعت در اختیار داریم.
این مساله باعث می شود که تصمیم بگیریم، که بهتر از قبل بر اوقات خود کنترل داشته باشیم. در واقع کنترل وقت، عامل اصلی پیشرف افرادی ست که سرپرست آنها هستید. شما فهرستی از کارهایی که باید انجام دهید تهیه می کنید و آن را اولویت بندی می کنید. سپس یکشنبه شب با اطمینان به خواب می روید و دوشنبه با حسی مملو از داشتن هدف که در گام های تان مشخص است وارد اداره می شوید.
اما قبل از اینکه وارد اطاق کار خود شوید، یکی از زیردستان جلوی شما را می گیرد و مشکلی را مطرح می کند. اما در اصل چه اتفاقی افتاد؟ قبل از اینکه به دفتر خود برسید، یکی از زیر دستان شما مشکلی داشت که اکنون مشکل شماست، اگر ۱۰ کارمند داشته باشید، آنها حداقل ۶ تا ۷ مشکل در روز مطرح کنند این دقیقا یعنی؛ ۳۰ مشکل در هفته، ۱۳۰ مشکل در ماه و ۱۵۶۰ مشکل در سال.
شما خود را یک مدیر با مسئولیت می دانید؟ اما آیا کار درستی انجام می دهید؟ آیا حل مشکل، وظیفه ی شماست؟ بله و خیر: مطمئنا شما باید بایستید و به مشکل هر یک از کارمندان خود گوش دهید و تا حد امکان با آنها مشورت کنید، اما هیچ مدیر با کفایتی به کارمند خود اجازه نمی دهد تا با مشکلی به دفترش بیاید و حل نشده از دفتر خارج شود.
به یاد داشته باشید که عدم استفاده از استعدادهای بالقوه افراد زیر دست، یک اشتباه مهلک است و این اشتباه به وقت شما و کارایی کارمندان لطمه می زند.
در بعضی از جاها، بسیاری از مدیران نظر دیگری درباره ی نحوه ی عملکرد خود دارند. شاید این دیدگاه ناشی از غروری است که با احساس مسئولیت و اینکه یک حلالِ مشکل سرسخت هستند، رابطه دارد. اکثر مدیران حلال مشکل، حداقل به نظر می رسد، معتقدند که مشکلات باید قبل از اینکه به جای حساس برسند، در ابتدای راه، حل شوند.
اما من اعتقادی دیگر دارم. مدیران خوب مدیرانی هستند که مشکل ایجاد می کنند. چرا باید کارمندی داشته باشید که پاسخ سوال ها را نمی داند؟ بگذارید با مشکلات دست و پنجه نرم کند و مشکلاتی را که شما وقت رسیدگی به آنها را ندارید، خود حل کند.
البته من به هیچ وجه توصیه نمی کنم، زیر دستان خود را نادیده بگیرید، بلکه پیشنهاد می کنم وقتی شخصی با مشکلی پیش شما آمد، موارد زیر را به ترتیب انجام دهید: دست از کاری که می کنید، بکشید. به شخص مراجعه کننده نگاه کنید. فقط به طرز حالات و طرز رفتار او دقت نکنید، بلکه صورتش را مورد بررسی قرار دهید.
با تمام وجود به صحبت های او گوش دهید. پس نه تنها باید مطمئن شوید که مشکل کارمند را درک کرده اید، بلکه باید به وضوح عکس العمل کارمند به آن مشکل را بشناسید. هرگا مشکل و عکس العمل فرد را نسبت به آن مورد درک کردید، با او مشورت و مشاوره کنید، اما مطمئن شوید که زیر دست شما مشکل را حل می کند وگرنه شما بر کارمند خود ریاست نکرده اید، بلکه او مدیر شما بوده است.
(منبع: ۱۳ اشتباه مهلک مدیران، رابرت مارویل)
ادامه ی مقالات راهکارهای مدیریتی را دنبال کنید…
دیدگاهتان را بنویسید