بازاریابی محتوا (۲)
آیا می دانید کل پولی که شرکت ما، موسسه ی بازاریابی محتوایی (CMI: Content Marketing Institute)، از ابتدای تاسس در آوریل ۲۰۰۷ تا کنون صرف تبلیغات نموده، چقدر است؟ فقط ۳۹۴۰۰ دلار.
در آن زمان ما بعنوان استارت آپ با سریع ترین رشد در اوهایو و نهمین شرکت رسانه ای خصوصی با سریع ترین رشد توسط مجله ی “اینک INC” در سال ۲۰۱۲ شناخته شدیم. (فقط دو رده پس از فیس بوک) اما در حالی به این ویژگی ها دست یافتیم که اقتصاد به واسطه ی بحران اقتصادی بزرگ بسیار نابه سامان بود؛ و در عین حال، نسبت به رقبای خود از منابع بسیار کمتری استفاده کردیم.
قصد من از طرح این موارد، خودستایی و به رخ کشیدن خود نیست، بلکه معتقدم راه بهتری وجود دارد، راه بهتری به بازار؛ یعنی مدل بازاریابی بسیاری بهتری برای صاحبان کسب و کار و بازاریاب ها، به منظور جذب و نگهداری مشتریان وجود دارد.
عمر تبلیغات تمام نشده است؛ اما بازاریابی محتوایی در زمان حاضر، شرکت ها را به سمتی سوق می دهد که قلب و ذهن مشتریان را تسخیر نمایند.
من در سال ۲۰۰۱ شروع به استفاده از واژه ی بازاریابی محتوایی کردم. یک سال قبل از آن، من کارم را در این صنعت در شرکتی بزرگ در حوزه ی (B2B) به نام پنتون میدیا (Penton Media) در دفتر مرکزی آن، آغاز کردم.
به واسطه ی ۱۳ سال سابقه ی کاری (۷سال در پنتون و ۶ سال در سی ام آی) من این فرصت را داشتم تا با بسیاری از برندهای جهانی در صنایع گوناگون، کار کنم.
مدیران ارشد بازاریابی و صاحبان کسب و کارهای کوچک، معتقدند با مشکلات و چالش های متفاوتی رو به رو هستند؛ اما واقعیت این نیست؛ در واقع آنها درست همانند شرکت ما با مسائل یکسانی رو به رو هستند. می خواهید این راز را بدانید؟ راز این است:
مشتریان به شما، محصولات و خدمات شما، اهمیتی نمی دهند؛ بلکه به خودشان اهمیت می دهند. ما باید در گام اول این واقعیت را بپذیریم که بیشتر ما فکر می کنیم یک چیز هیجان انگیز و متفاوت داریم که به مردم عرضه کنیم؛ در حالی که اینطور نیست!
اگر اینطور باشد، ما چگونه باید توجه مشتریان را به خودمان جلب کنیم؛ چگونه اعتمادشان را جلب کنیم که در نهایت از ما خرید کنند؛ و برای خریدهای آتی به ما مراجعه کنند؟
چرا حماسه؟
تعاریف زیادی از واژه ی حماسه (Epic) وجود دارد. در سایت دیکشنری، مورد ششم از شش تعریف ارائه شده، حماسه را بعنوان “نسبت های شگفت انگیز و قهرمانانه، یک سفر رزم گونه” تعریف می کند. این تعریفی است که در این سری مقالات می خواهم بر آن تمرکز کنم.
در آمریکای شمالی، از هر ۱۰ شرکت، ۹تای آنها، بازاریابی محتوایی را بکار می گیرند. بازاریابی محتوایی، موضوع جدید و تازه ای نیست؛ اما دارد دچار درهم ریختگی و آشفتگی و شلوغی می شود.
اگر واژه ی “بازاریابی محتوایی” را در گوگل جستجو کنید، بالغ بر ۵۰۰ میلیون نتیجه به شما ارائه می شود. حال در مواجهه با این آشفتگی چه باید کرد؟
ما نیاز داریم تا رویکردی جسورانه به بازاریابی داشته باشیم؛ باید آن را بهتر انجام دهیم. ما باید کمتر بر محصولات خود و بیشتر بر مشتریان تمرکز کنیم. بله، درست متوجه شدید: برای دستیابی به فروش بیشتر، باید محصولات و خدمات خود را کمتر بازاریابی کنید.
(منبع: بازاریابی محتوایی، جو پولیتسی)
ادامه ی مقالات بازاریابی محتوایی را دنبال کنید…
دیدگاهتان را بنویسید