کارمندان بدقلق : آیا خشم و عصیان یکی هستند؟
بحث بر سر شدت است. من طرفدار این هستم که مدیران قبل از اینکه اوضاع منجر به جایگزینی کارمندان، کارگریزی، بهره وری ناچیز، و خرابکاری شود، آنها را مهار کنند. خشم به صورت های محتلف ابراز می شود و نه صرفا به صورت پرخاشگری فعال.
بر اساس مقررات ترافیک هوایی، کم کاری ماموران کنترل ترافیک هوایی در زمان دولت ریگان، موردی رایج از پرخاشگری “منفعلانه” بود. هیچ کس به صورت فردی متضرر نشد، اما کل سیستم را فلج کرد.
محل کار ناپایدار، امروز نوع متفاوتی از محیط محسوب می شود که افراد در آن می توانند به طور غیر منتظره، به شکلی پیش بینی نشده و با پیامدهای ناگوار، مدیر یا شرکتی را هدف بگیرند. وقتی خشم مهار نشود و تبدیل به آسیب رساندن به دیگران یا تخریب فیزیکی شود، به مرز عصیان رسیده است.
آیا مدیران می توانند درباره ی خشم شدید و ستیزه جو کاری انجام دهند؟
صد در صد. اول اینکه آنها باید برای دست و پنجه نرم کردن با چنین موقعیت هایی برنامه ای داشته باشند. دوم، باید بدانند چطور و چه وقت نیاز به کمک از خارج را تشخیص دهند. سوم، باید در روابط کارمندی، متبحر و تا حد امکان در اثربخشی بین فردی مهارت داشته باشند.
درست همانطور که رانندگی تدافعی ایجاب می کند، هر فرد برای رانندگی ایمن باید مسئول و پاسخگو باشد، مدیریت “به طور ناخوشایندی” مستلزم آن است که برای مدیریت حرفه ای، عادلانه و موثر به همان اندازه که مسئول است باید پاسخگو هم باشد.
علاوه بر آن، لازم است هر سازمان برای مدیریت در تمام سطوح خشم در محل کار، فرآیندها و پروتکل های به رسمیت شناخته شده ای داشته باشد:
سیاست های “عدم سهل انگاری” برای توجه و بررسی تهدید های خشونت،
مدل هایی برای برقراری سازنده ی ارتباط که کارمندان را تشویق می کند با اوضاع (قبل از آنکه مهارشان از دست رود) به شکل سازنده و آنی مواجه شوند؛
و برنامه هایی برای کمک به کارمندان برای آن دسته از شرایطی که فراتر از دامنه ی مسئولیت مدیریتی هستند.
در نهایت لازم است شرکت ها در توسعه ی نظارتی و آموزشی اثربخش بین فردی، هم پرسنل نظارتی و هم غیرنظارتی بیشتر سرمایه گذاری کنند. کارمندان وقتی وارد محل کار خود می شوند، احساسات خود را همراه کلاه شان روی آویز رها نمی کنند. هر کارمندی کل وجود خود را به سر کار می آورد. مدیران باید روی کل این افراد تمرکز کنند نه صرفا بر انجام وظیفه.
(منبع: چگونه با کارمندان بد قلق رفتار کنیم، آر.برایتون باون و همکاران)
ادامه ی مقالات “کارمند بدقلق” را دنبال کنید…
دیدگاهتان را بنویسید