سازماندهی زمان در تحلیل رفتار متقابل: انزوا
فرض کنید من در یک تمرین پویایی گروه شرکت کرده ام. تعدادی افراد به اضافه خود من، در اتاقی گرد آمده ایم و هیچ کاری نداریم جز این که آنجا باشیم. برای مدتی، در سکوت می نشینیم. شاید توجه خود را به درون ببرم و شاید هم درگیر یک گفتگوی درونی شوم.
«نمی دونم برای چی اینجا هستیم؟ خوب، شاید شخص دیگه ای بدونه. اوخ! چقدر هم این صندلی ناراحته! شاید اگر از آن خانم که در آن طرف نشسته بپرسم، به من بگوید که منظور از این تمرین چیه…»
شاید در تخیلاتم از اتاق خارج شوم و زمانی که جسمم در آنجاست، روحم به تعطیلات سال آینده یا قایقرانی دیروز برود.
در این صورت، من به حالت انزوا رفته ام. وقتی شخصی منزوی می شود ممکن است فقط جسمش در گروه باشد ولی با بقیه افراد گروه هیچگونه رابطه متقابلی نداشته باشد.
زمانی که در انزوا به سر می برم، می توانم به هر یک از حالات نفسانی خود بروم و برای دیگران مشکل است که به علت فقدان نشانه های خارجی بتوانند یک تشخیص رفتاری از حالت نفسانی من در این زمان بخصوص بدهند.
در لحظات انزوا تنها نوازشهایی که می توانم بدهم و بگیرم همان خویشتن نوازی است. از آنجائی که با دیگران در رابطه قرار نمی گیرم از خطر و ریسک روانی طرد شدگی که از «کودک» درونم سرچشمه می گیرد می پرهیزم.
بعضی افراد عادت دارند که در گروه حالت انزوا به خود بگیرند زیرا که در کودکی تصمیم گرفته اند که تبادل نوازش با دیگران کاری بس خطرناک است.
این افراد ممکن است یک بانک نوازشی بزرگ و قابل استفاده بوجود آورند. مانند شتر بیابان این افراد شاید خوشحال باشند، که برای مدتهای طولانی بدون نوازشهای خارجی سر کنند. به هر حال، اگر من برای مدتهای طولانی به انزوا بروم، ممکن است بانک نوازشی تمام شود و در نتیجه محرومیت نوازشی پیدا کنم.
منبع: (تحلیل رفتار متقابل، یان استورات/ون جونز)
ادامه ی مقالات تحلیل رفتار متقابل را دنبال کنید…..
دیدگاهتان را بنویسید