به عنوان یک رهبر همواره با افرادی برخورد خواهید کرد که احساسات خوشایندی ندارند و احساسات نهفته خشم، ترس و خصومت را مخفی میکنند. در نتیجه، سطوحی از اضطراب و تشویش را تجربه میکنید که مرتبط با احساساتی است که از دیگران دریافت داشتهایم. یک راهحل، بیتوجهی و بیاعتنایی یا ابراز حساسیت کمتر نسبت به احساسات عاطفی دیگران است. این امر صرفاً باعث کاهش آگاهی شما از وقایع اطرافتان میشود. در عوض، باید نسبت به نشانههای پنهان از سوی افراد دیگر هوشیار باشید. باید حساستر باشید، و همواره احساسات خود و افراد سازمان را بررسی و کنترل کنید. سپس، هرگاه احساس استرس کردید، از خود میپرسید که آیا احساس شما نشانهای مبنی بر این است که چیزی نیاز به توجه دارد. همزمان، از طریق هوشیار ماندن و انتقال احساسات خودتان نظیر آرامش، تعادل عاطفی، صبر و شکیبایی و خوشبینی در سلامت افراد دیگر هم سهم داشته باشید.
هنگامی که رهبران ادعا میکنند استرس باعث رشد و شکوفایی میشود، یا اینکه مقداری استرس برای به چالش کشیدن کارکنان و حفظ نیروی کار مولد لازم است، در واقع منظورشان استرس بهینه است. با این حال، باید خاطرنشان کرد آنچه رهبران به عنوان استرس مثبت میشناسند، شاید به نظر اطرافیانشان استرس بیش از حد تلقی شود.
مهارتهای مقابله با استرس
کاهش آسیب ناشی از شرایط محیطی؛
تحمل کردن حوادث یا واقعیتهای منفی؛
حفظ تصویرمثبت؛
حفظ تعادل احساسی و عاطفی؛
حفظ روابط رضایتبخش با دیگران؛
بازسازی شناختی(تغییر نگرشهای خود)؛
پذیرش مسئولیت اندیشهها؛
توجه به توقعات و انتظارات خود؛
هنردرمانی؛
ورزش.
استرس موجب هزینههای فراوان مالی و انسانی میشود. استرس شما و استرس سایر اعضای گروه یا تیم کاری شما با هم مرتبطاند. بنابراین، نسبت به نشانههای استرس در خودتان و سایر افراد درون سازمان حساس باشید.
(منبع: رهبری در سازمان تألیف دکتر بهروز پورولی، اکرم نوری، میرسهیل حسینی)
بسیار عالی بود