بهانه بی بهانه : شجاعت و انضباط فردی
«شجاعت به معنای نبود ترس نیست. بلکه به معنای غلبه بر ترس و کنترل آن است.» مارک تواین
برای اینکه با همه حوادث ترس آور در زندگیتان روبرو شوید به انضباط فردی زیادی نیاز دارید. احتمالا به همین دلیل بود که چرچیل گفت: «شجاعت بهترین فضیلت است زیرا بقیه فضائل به وجود شجاعت بستگی دارند.»
واقعیت این است که همه می ترسند. و معمولا از خیلی چیزها می ترسند. این نرمال و طبیعی است. اغلب اوقات شجاعت برای حفظ زندگی، پیشگیری از آسیب و مراقبت از خود در برابر اشتباهات مالی، ضروری است. پس اگر همه می ترسند تفاوت میان فرد شجاع و فرد ترسو چیست؟ تنها تفاوت موجود این است که فرد شجاع خود را ملزم می کند که ترس خود را کنترل کرده و با آن روبرو شود. در مقابل، فرد ترسو به خودش اجازه میدهد که تحت کنترل و سلطه ترس قرار بگیرد. یک بار کسی در زمینه جنگ چیزی گفت که در هر موقعیتی کاربرد دارد:
«تفاوت میان قهرمان و فرد بزدل این است که قهرمان پنج دقیقه بیشتر دوام می آورد.»
می توان ترس ها را فراموش کرد
خوشبختانه همه ترسها اکتسابی هستند. هیچ کس با ترس متولد نمی شود. بنابراین اگر به طور مداوم در ارتباط با یک ترس انضباط فردی را تمرین کنید می توانید آن ترس را کنار بگذارید و فراموش کنید. رایج ترین ترس هایی که ما تجربه می کنیم که اغلب همه امیدمان را برای موفقیت از بین می رود ترس از شکست، فقر و از دست دادن پول هستند.
این ترس ها باعث می شوند مردم از ریسک کردن در هر زمینه ای خودداری کنند و وقتی فرصتی برایشان پیش می آید آن را رد کنند. آنها آن قدر از شکست می ترسند که وقتی فرصتی پیش می آید تقریبا فلج می شوند. ترس های دیگری هم وجود دارند که در شادی ما مداخله می کنند. مردم می ترسند عشق، شغل شان یا امنیت مالی شان را از دست بدهند. مردم از شرمنده شدن و مورد تمسخر قرار گرفتن می ترسند. مردم از هر نوع رد شدن و مورد انتقاد قرار گرفتن هراس دارند. مردم می ترسند عزت و احترامی را که دیگران برایشان قائل هستند از دست بدهند. این ترس ها و بسیاری ترس های دیگر در طول زندگی مان ما را عقب نگه می دارند.
ترس انسان را فلج می کند
رایج ترین عکس العملی که افراد در زمان ترسیدن از خود نشان می دهند این است که بگویند: «من نمی تونم.» این ترس از شکست و از دست دادن است که مانع از این می شود که ما دست به عمل بزنیم. این مسئله به صورت فیزیکی احساس شده و در دل شان آغاز می شود.
وقتی مردم واقعا می ترسند دهان و گلویشان خشک می شود و قلب شان شروع به تپیدن می کند. گاهی اوقات نفسهای کوتاهی می کشند و دل پیچه می گیرند. اغلب می خواهند از جایشان بلند شوند و به دستشویی بروند. اینها همه نمودهای فیزیکی الگوی عادت های غلط ناشی از کم جراتی هستند که همه ما هر از چند گاهی تجربه می کنیم. هروقت کسی در چنگال ترس گرفتار می شود حس آهویی را دارد که خود را در مقابل نور چراغ های جلو یک اتوموبیل می بیند. این ترس انسان را فلج می کند. و اغلب موجب می شود مغز متوقف شود و فرد عکس العمل «بجنگ یا بگریز» را از خود نشان بدهد. ترس احساس بسیار بدی است که شادی ما را تضعیف می کند و می تواند در تمام طول زندگی مان ما را عقب نگه دارد.
منبع: (بهانه بی بهانه، اثر برایان تریسی)
ادامه ی مقالات بهانه بی بهانه را دنبال کنید…
دیدگاهتان را بنویسید