گاو بنفش: مرگ مجموعه ی صنعتی_تلویزیون (۱)
آیا چهره ی بسیار خبیث صنعت نظامی را به یاد دارید؟ ایده ای که پشت آن پنهان بود، ساده به نظر می رسید. دولت ها بابت اسلحه هزینه هایی را صرف می کردند. شرکت ها میلیون ها دلار دریافت می کردند تا اسلحه بسازند. شرکت ها کار و کارگر را اجیر می کردند و مالیات می پرداختند. مالیات ها نیز برای خرید سلاح های جنگی از شرکت ها هزینه می شد.
دولت قوی تر شد، اشتغال رونق گرفت و به نظر می رسید همه برنده اند. ترکیب صنعتی نظامی احتمالا مسئول همه ی بدبختی های دنیای ماست، اما بدون انکار باید بگوییم این سیستم، سیستم همزیست و وابسته به هم بود، سیستمی که وقتی بخشی از آن رشد می کرد و پیروز می شد، دیگری هم به تبعیت از آن به پیشرفت می رسید.
در پنجاه سال گذشته، بی توجهی پیرامون یک نوع بسیار متفاوتی از رابطه ی همزیستی اتفاق افتاده، بخشی که به طور بحث برانگیز (با اثرات یک جانبه ی وسیع) نسبت به ترکیب صنعتی- نظامی ثروت بسیار کسب کرد. من این بخش را ترکیب صنعتی- تلویزیون می نامم.
علت نگرانی من این است که ترکیب صنعتی-تلویزیون در حال نابودی است. ما در این سیستم، چرخهای با وسعت اقتصادی بسیار بزرگی ساختیم که اکنون در حال نابودی است. مرگ این صنعت عامل بسیاری از آشوب های درون شرکت های امروزی است. سیستم بسیار ساده بود. جایگاه بازار بزرگی را که در حال پیشرفت است و هنوز تحکیم نیافته، پیدا می کردید، کارخانه ای می ساختید، تعداد زیادی آگهی بازرگانی تلویزیونی خریداری می کردید و پیام های بازرگانی منجر به توزیع و فروش می شد. این فروش ها باعث رونق کارخانه و سوددهی می شد.
شرکت های تیزهوش، در این مرحله تمامی سود را برای خرید تبلیغات بیشتر مورد استفاده قرار می دادند. این کار باعث توزیع بیشتر محصول و ساخت کارخانه های بیشتر می شد. به سرعت این چرخه ی پاک و منظم در جایگاه خودش قرار می گرفت و نام تجاری بزرگ و سودآوری خلق می شد.
با جا افتادن نام تجاری، پیشنهاد قیمت بالاتر می رفت، هماهنگ با آن سود بیشتر و رسیدن به پول بیشتر، برای تبلیغات تلویزیونی بیشتر به دنبال هم می آمدند. مصرف کنندگان آموختند که به کیفیت کالای تبلیغ شده در تلویزیون ایمان بیاورند، صرفا به این دلیل که تلویزیون آن را تبلیغ می کرد. نام های تجاری که تبلیغ نمی شد، فروش نمی رفت و سود از دست می رفت.
این سیستم قدیمی برای «رِولون» کارساز بود. «چارلز روسون» یکی از اولین کسانی بود که تبلیغات تلویزیونی وسیعی انجام داد و این تبلیغات، به طور چشمگیری باعث رشد شرکت او شد. او سودهای خود را کجا خرج می کرد؟ در تبلیغات تلویزیونی بیشتر.
در سال ۱۹۶۲، یک آژانس تبلیغاتی باهوش، «جی وارد» (خالق کارتون های انیمیشنی) را به کار گرفت تا کاری تجاری و سودآور خلق کند. او از یک محصول خود به نام “کپن کرانچ” انیمیشنی تجاری تولید کرد و پس از آن شرکت بزرگ غله و حبوبات، شروع به تولید این محصول کرد. صاحب کارخانه می دانست اگر به سوددهی برسد می تواند به اندازه ی کافی آگهی های بازرگانی داشته باشد تا نام کپن در ذهن هر کودک آمریکایی نقش ببندد. جالب تربن نکته این ماجرا این بود که غلات که برای آن تبلیغات می کردند، محصول ثانویه آنها بود.
بازاریابان باجرأت با استفاده از این ایده ی ساده توانستند بر همه ی محصولات خود تسلط پیدا کنند. اما نکته اینجاست، صرف نظر از اینکه چه کسی آگهی های تجاری شما را می سازد، امروزه هرگز نمی توانید محصول «کپن کرانچ» را مانند سابق معرفی کنید، دوره زمانه به طور کامل عوض شده است. توجه داشته باشید، هر ایده بازاریابی برای یک مدت جواب می دهد و روشی که ۴۰ سال پیش جواب می داده، ممکن است امروزه دیگر جواب ندهد.
منبع: (گاو بنفش، اثر ست گادین)
ادامه ی مقالات گاو بنفش را دنبال کنید…
دیدگاهتان را بنویسید