بحران مالی و نقش مدیریت ریسک (۱)
به واسطه بحران مالی در سالهای گذشته مدیریت ریسک مجددا مورد توجه قرار گرفت، هرچند این توجه در ارتباط با شاخههای مالی گوناگون است. بحران حتی برای سازمانهای غیرمالی اهمیت ویژه تشخیص، اندازه گیری و غلبه بر ریسک به منظور حفظ موجودیت و ادامه کار آنها را مشخص کرد. چگونه چنین بحران مالی به وجود آمد؟ در اینجا توضیحاتی به طور خلاصه ارائه میشود که بخشی از آنها غافلگیرکننده هستند، اما با نگاهی عمیق در شاخه مالی و عرصه بانکها قابل ممیزی میشوند.
کسری و کمبودها در سازمان مدیریت پروژه و سیستمهای کنترل داخلی: در بحرانهای مالی ۲۰۱۱ و ۲۰۰۸ بانکهای UBS (در سوئیس) و Societe General (در فرانسه) کسری و کمبود در قوانین سازمانی و مکانیسمهای کنترلی بود که دلایل ریسکهای سنگین در اوراق بهادار یا وامهای داده شده از سوی این دو بانک تشخیص داده شد. علی رغم صحنهسازیهای موثر رسانهها از جنبههای قابل قبول، در یک مطالعه مقایسهای معلوم میشود که این توضیحات ناکافی و محدود هستند. جدا از استثناها، دلیل شکلگیری بحران عدم وجود قوانین خاص یا عدم کنترل منابع به طور منطقی و کافی نبوده است. بلکه مهمترین دلیل به وجود آمدن این بحران این بود که قوانین سازمانی و روشهای استفاده شده در سرمایهگذاری و بازگشت آن به اندازه کافی به ریسکها اهمیت نداده بودند. نکتهای که در ادامه به تفصیل بیان میشود.
فقدان ابزارهای محاسبهگر اداری ریسک و غیر شفاف بودن اطمینان برنامهها: بسیاری از بانکها، بنیادهای مالی و تقریبا بیشتر موسسات سرمایهگذاری برای افزایش میزان سوددهی تلاش میکردند. به همین دلیل، اصول پایهای سازمانهای سودمحور را نادیده گرفتند و این چیزی به جز سبک سنگین کردن سودها با ریسک موجود در عملیات نبود. وقتی که اطلاعات کمّی درباره محیط ریسک برای مقایسه موجود نباشند نمیتوانیم به خوبی قضاوت کنیم که به طور مثال ۱۵٪ سود پیشبینی شده از سوی کارشناسان مالی این سازمانها مطلوب یا غیر مطلوب است. اطلاعات ضروری درباره مجموعه محیط ریسک و به طور مشخص محیط و حجم واقعی انحرافات از برنامه بهطور دقیق محاسبه و گزارش نمیشوند. سوال این است که کدام سازمان یا تحلیلگر مالی، موفق میشود برنامه ایمنی عملیات خود را به طور شفاف خلق کند؟
از پیش مقرر کردن و تعیین هدف در بهدست آوردن سود معین بدون مطابقت با ریسک موجود، شرکتها را به طرف انتخاب برنامههای تجاری مخاطرهآمیزی هدایت میکند که سود، از طریق به کار گیری سرمایه کسانی بهدست میآید که پول خود را استقراض کردهاند و پیشاپیش شرکت یا سازمان مورد خرید را گرو گذاشتهاند. جهتگیری صرف برای سود و اهمال و سهلانگاریهای بزرگ در تخمین ریسکها مهمترین دلیل به وجود آمدن بحرانهای مالی موجود است. زیرا به واسطه این سهلانگاریها قوانین پایهای و اساسی تجارت در بانک و مدیریت ریسک از سوی بسیاری از بازیگران به تدریج محو میشود. به همین دلیل، بسیاری از موسسات ۱۰ تا ۲۰ برابر بیش از حد داراییهایشان با پولهای دریافت شده از خارج سازمان، پروژههای سرمایهگذاری خود را تامین کردند ولی در محاسبه تواناییهایشان برای تقبل ریسک، مرتکب اشتباهات کلان شدند.
(منبع: مدیریت ریسک به زبان ساده، ورنر گلاسنر و توماس برگر)
در ادامه مقالات مدیریت ریسک همراه ما باشید …
دیدگاهتان را بنویسید