گاو بنفش : عدم استقبال علی رغم محبوبیت
در این مطلب به مطالعه ی گسترده ی این موضوع می پردازیم که چرخه ی گاو بنفش چگونه عمل می کند و موثر واقع می شود.
«استیو لئونارد» یک سوپرمارکت معمولی را با مساحت حدود بیست هزارپا راه اندازی کرد که در آن مایحتاج روزانه را مثل پنیر، شیر و غیره می فروخت. از آنجا که به این مغازه ی کوچک راضی نبود به جست وجوی گاو بنفش پرداخت.
او بیرون مغازه ی خود، حیوانات اهلی را نگهداری می کرد. با سیاستی ساده و پراهمیت، خدمت رسانی به مشتریان خود را گسترش داد، جلوی مغازه را با ۶۰۰۰ پوند سنگ گرانیت فرش کرد. او شروع به عرضه ی کالاهای غیرمعمول و بی نظیر کرد و بسیاری از کالاها را با قیمت ارزان به معرض فروش گذاشت. فروشگاه از گاوهای روباتیک که «ما ما» می کردند انباشته شد، نمایش های کارتنی و بسته های شیر متحرک و رقصان و جوجه ای که ویولون می نواخت. همان طور که مناطق حومه ی مغازه اش در «کانیکتیکات» گسترش می یافت، افسانه ی گاو بنفش او هم رشد می کرد.
استیو مغازه ی خود را بیش از ده بار گسترش داد و بزرگ تر کرد، به طوری که در مجله ای از رابرت ریپلی، به نام «باور می کنید یا نه؟»، تصاویر مغازه ی او را به نمایش گذاشتند. او در یکی از کتاب های اصلی «تام پیتر» مورد ستایش قرار گرفت و توانست یکی از دوستان و مشاوران سیاسی پل نیومن شود. استیو همچنین توانست در یک روز بیش از هر مغازه ی دیگر در دنیا، مرغ های بسته بندی شده با مارک پردو را به فروش برساند.
نوآوری او آنقدر خاص بود که من هریک از کارمندانم را با اتومبیلم با صرف یک ساعت وقت، به منطقه ی «کانکتیکات» بردم تا ببینند که چگونه خدمت به مشتریان و عرضه ی نمایشی، می تواند منجر به سازمانی با شهرت جهانی شود. این قضیه مربوط به ده سال پیش است. امروزه مغازه ی استیو لئونارد با داشتن شعب مختلف، توسط پسرانش اداره می شود. یکی از آنها در دو مایلی خانه ی من است.
من هرگز به آنجا نمی روم. چرا؟ زیرا زیادی محبوبیت دارد و کسلالت آور شده است. پسر استیو هم همان گاو بنفش را برای پیشرفت و رساندن پیام خود به کار برد و موثر هم واقع شد. اما اکنون که پیام خود را رسانده است بهتر است برای سود بیشتر از این گاو، شیر بدوشد. محصولات مغازه ی استیو دیگر بی نظیر نیستند، چیز خاصی ندارد، نام تجاری ای که قبلا ندیده باشید، در مغازه ی او نیست. کالای خاص ارزان قیمتی در آنجا نمی بینید. فقط خدمت رسانی به مشتریان خوب است.
اگر در بخش ماهی فروشی از کسی بپرسید کجا می توانم کنسرو کدو پیدا کنم، به سمتی اشاره می کند و می گوید در آن قسمت ها، آن هم با تردید. قبلا که استیو هنوز خاص بود، خودش مشتری را دقیقا تا آن قسمت مغازه همراهی می کرد. یک صندوق پیشنهادات هم بیرون مغازه قرار داشت و اگر نامه ای را در صندوق می انداختید که البته شما تنها نبودید، حتما پاسخی از استیو، دریافت می کردید. امروزه صندوق همچنان در جای خود قرار دارد، اما کسی پاسخگوی شما نیست. کسب و کار مغازه آن قدر سوددهی دارد که کسی نگران موضوعی نباشد.
بنابراین، زمانی که محوطه ی پارکینگ شما تا حد انفجار پر است و شما خیلی بیش از قبل پول در می آورید، به این معنی است که دیگر نگران گاو خود نباشید؟ او از برندی که پدرش به جا گذاشت، ثروت زیادی به دست می آورد. عیب جویی نیست اما حقیقت دارد؛ فعالیت بی صدای مغازه اش برای توده های مردم و نه عطسه کنندگان، یعنی رسیدن به ثروت سریع و شتابان. اگر کسب و کار شما هم در چنین شرایطی قرار دارد احتمالا شرکای شما هم از شما می خواهند که دقیقا همین کار را انجام دهید.
تجارت و شغل خواربارفروشی یا سوپرمارکت کمی خاص است، چرا که شما منطقه ای را به صورت اتفاقی انتخاب می کنید و می توانید برای مدت طولانی از آن سود ببرید. به این زودی ها هم قرار نیست از مد بیفتید، پس همچنان به مدت طولانی به سواری در آن بالاها ادامه می دهید.
از طرف دیگر اگر اهداف شما رو به رشد و موثر هستند و ساختمان فروشگاه شما هم بزرگ تر شده است، تصور اینکه چگونه این راهبرد را متعادل نگه دارید کاری مشکل است. اگر پسر استیو، مغازه ای را در مناطقی مثل هاستون ایالت تگزاس که تعداد خواربارفروشی های آن زیاد است و کسی هم با گاو بنفش استیو پدر آشنایی ندارد) راه اندازی کند، کارش خوب پیش نخواهد رفت و اگر مغازه ی استیو، تابع مد روز باشد (مثل شغل شما) آن گاه او برای کارش دغدغه ی زیادی خواهد داشت.
گاو بنفش دقیقا بخشی از چرخه ی زندگی، تولید و محصول است. شما نمی توانید آن را برای همیشه زنده نگه دارید این کار پر مخاطره، هزینه بر و بسیار خسته کننده است اما زمانی که شما نیاز به توسعه و تولید چیزی دارید، گاو بنفش بهترین هدف گیری شماست.
منبع: (گاو بنفش، اثر ست گادین)
ادامه ی مقالات گاو بنفش را دنبال کنید…
دیدگاهتان را بنویسید