کارمندان بدقلق :دیگر راهکارهای حل و فصل تعارضات
- ماجرای خود را بازگو کنید
لوین می گوید، فرض کنیم در میان درگیری، شما خواستار وقت استراحت شدید. وقتی آرام شدید، “ماجرای خود را بازگو کنید و به ماجرای طرف مقابل گوش کنید. گفتن ماجرای خود یا بخشی از اختلاف عقیده، به امر تخلیه ی هیجانی کمک می کند.” این یک “وسیله ی عالی گردآوری اطلاعات برای تمام طرف های درگیر است، از جمله برای داستان گویی که شاید از گوش دادن به طرف درگیرش در اختلاف چیزهایی یاد بگیرد.”
- به دنبال اطلاعات باشید
کاناری می گوید، همیشه قرار نیست این کار آسان باشد، زیرا ممکن است طرف دیگر به تقویت رابطه یا همانندی اش با شما، مشتاق تر از صحبت کردن درباره ی اختلاف عقیده باشد. بوریسف می گوید، با وجود این، اگر شما بتوانید دیدگاه خود را به بعد موکول کنید و به دقت و به طور موثر گوش کنید، شاید بتوانید به راه حلی دست یابید که هر دوی شما را راضی می کند.
لوین اضافه می کند: “ممکن است جوی ایجاد کنید که شما یا طرف مقابل در آن قادرید راحت حرف خود را بزنید و مشکلات را با کمک روابط یا هویت خود، برای بحث و بررسی مطرح کنید، یعنی مسائل واقعی در راس درگیری.” یک ناظر هوشمند می تواند زمانی مداخله کند که چنین اوضاعی گسترش یافته باشد.
آوردن هر دو طرف به داخل دفتر برای پرسش از آنها درباره ی دعوا می تواند محیطی ایجاد کند که منجر به آشکار شدن اختلافات جزئی تر می شود.
- به یاد داشته باشید آب رفته به جوی باز نمی گردد
کاناری می گوید، “از برقراری ارتباطات نادرست کوتاه مدت پرهیز کنید.” سوء تفاهم های ناچیز می توانند منجر به “کینه های بلند مدت شوند. به جای آن، تودار باشید.” وقتی حرف می زنید، با خونسردی صحبت کنید. ممکن است اختلاف نظرهای قبلی وجود داشته باشند، اما “قبل از خلاص شدن از شر همتای خود نفس عمیقی بکشید و به وسوسه ی گفتن آنچه درباره اش در ذهن دارید به طرف مقابل، هیچ توجهی نکنید.”
- به توافق برسید
به عقیده ی لوین، اگر شما بر سر منافع مذاکره کنید؛ به جای اینکه بر سر مواضع بحث کنید، مسلما به راه حل عادلانه ای در مورد اختلاف عقیده ی خود دست خواهید یافت. مهم تر اینکه “توافق بدست آمده باید دیدگاهی مشترک در مورد آینده باشد.” به این ترتیب، “این قراری است نه تنها درباره ی حل و فصل دعوای کنونی، بلکه درباره ی نحوه ی بحث و بررسی اختلافات در آینده.”
(منبع: چگونه با کارمندان بد قلق رفتار کنیم، آر.برایتون باون و همکاران)
ادامه ی مقالات “کارمند بدقلق” را دنبال کنید…
دیدگاهتان را بنویسید