شما زمانی دچار استرس میشوید که فشار یا ناکامی را بالاتر از حدی که میتوانید تحمل کنید تجربه کنید. مقدار قابل قبول فشار چیز خوبی است و میتواند باعث تحریک و انگیزش شما شود. برخی افراد به این وسیله به پیشرفت و کامیابی دست مییابند. آنها به چالشهایی پاسخ میدهند که تحملشان برای دیگران دشوار است.
فشارها شامل این موارد هستند: برآورده ساختن انتظارات کارکرد؛ استفاده از آخرین فرصتها؛ از عهده بار بیش از حد کار برآمدن؛ سروکار داشتن با رؤسا، همکاران، مشتریها، ارباب رجویان یا زیردستان سختگیر و دردسرساز که به عنوان مثال حرف زور میزنند؛ مشکلات مربوط به ایجاد تعادل کار و زندگی رضایت بخش و ابهام نقش.
فشار تا زمانی خوب است که به سطح خیلی بالا نرسد. فشار تا یک حدی باعث ایجاد انگیزه و بهبود کارکرد میشود، اما اگر از آن حد بگذرد به استرس و در نتیجه نزول سطح کارکرد منتهی میشود.
مطلب مهمی که باید به یاد داشته باشیم این است که توانایی تحمل فشار در افراد مختلف متفاوت است. بعضی از افراد به طور فطری توانایی بیشتری در تحمل استرس دارند. به یاد داشته باشید که در اغلب موارد استرس به خود فرد بستگی دارد.
نشانههای استرس:
نشانههای استرس که میتوانید در دیگران یا خودتان مشاهده کنید، عبارتند از عدم توانایی در تأمین تقاضاهای شغلی(که استرس بیشتری را ایجاد میکند)، خستگی، بیحالی، عدم اشتیاق و خلق و خوی بد.
آنچه سازمان میتواند انجام دهد:
سازمانها با توسعه فرآیندها و سیاستهایی که توسط مدیران و کارکنان متخصص اجرا میشوند قادر به کنترل استرس هستند. این سیاستها و فرآیندها عبارتند از:
مشخص ساختن نقشها به منظور کاهش ابهامات نقش و دادن استقلال بیشتر به افراد؛
ایجاد استانداردهای کارکرد معقول و قابل دستیابی؛
برقراری فرآیندهای مدیریت کارکرد که مدیران و کارکنانشان را به صحبت با یکدیگر درباره کار و فشارهایش تشویق میکنند؛
دادن فرصت به افراد برای کسب مشاورههای حرفهای؛
ایجاد سیاستهای ضد زورگویی؛
ایجاد سیاستهای مربوط به تعادل کار: شرایط زندگی، فشارهای حاکم بر کارمندان به عنوان والدین، و سیاستهایی که شامل شروطی همچون مرخصیهای ویژه یا ساعتهای قابل تغییر کاری هستند.
آنچه شما میتوانید انجام دهید:
به منظور کنترل استرس در دیگران باید کارهای زیر را انجام دهید:
از سیاستها و روشهای سازمان که در بالا آمده است، آگاه بوده و آمادگی اجرای آنها برای کارکنان خودتان را داشته باشید.
خواستههای کارکنان خود را مطابق با تواناییهای آنها متناسب سازید: توافق بر سر افزایش طول مدت اهداف بسیار خوب است، اما باید توسط افراد مورد نظر قابل دستیابی باشد(با تلاش و بدون استرس بی مورد).
به دنبال نشانههای استرس باشید و علل اصلی آن را پیدا کرده تا بتوانید آن را کاهش دهید.
اگر فرد به علت فشارهای بی مورد دچار استرس است، سعی کنید در صورت امکان با طرحریزی دوباره شغل یا محول ساختن وظایف به شخص دیگر، تقاضاها را در سطح منطقیتری تنظیم کنید.
آمادگی حرفها و پاسخگویی به افرادی را داشته باشید که از تحت فشار بیش از حد بودن شکایت دارند: مجبور نیستید هر آنچه را که میگویند، بپذیرید، اما باید به طور دقیق به حرفهای آنها گوش دهید.
مدیریت استرس خودتان:
اگر احساس میکنید استرس زیادی دارید، میتوانید موارد زیر را انجام دهید:
سعی کنید علت استرس خود را بیابید: آیا علل خاصی وجود دارد یا اینکه این فقط یک احساس کلی است که کار به شما القا میکند.
درباره آن با کسی صحبت کنید: با رئیستان(اگر با شما همدردی میکند)، همکاران، منابع انسانی، دوستان یا همگروهیهایتان.
اگر استرس جدی است، از سازمان بپرسید که آیا میتواند با معرفی یک مشاور حرفهای به شما کمک کند.
درباره بار کاری و آخرین مهلت کار با رییس خود صحبت کنید تا بفهمید که آیا میتواند آن را کاهش دهد.
آنچه را که فراتر از حد کنترل شماست، معین کنید و آن را قاطعانه به کسی واگذار کنید.
در مورد آنچه که در حوزه تأثیرگذاری شماست، تمرکز کنید و با آن پیش بروید.
در طول روز زمانی را برای استراحت در نظر بگیرید: برای چند دقیقه با یک فنجان چای با همکارانتان تمدد اعصاب پیدا کنید.
بیش از اندازه کار نکنید(ساعت کارتان را افزایش ندهید).
کارهایتان را به منزل نبرید.
به طور منظم ورزش کنید.
(منبع: چگونه مدیری توانمند و حرفهای باشیم ترجمهی: سید احمد طباطبایی، محمدرضا بابائی، طاهره خانیپور)
برگذاری جلسه های غیرکاری و گپ زدن دوستانه با همکاران هم به نظر من خیلی در کاهش استرس تاثیر گذاره
و یه مورد دیگه هم عینا چیزی بود که تو مقاله ، شما فرمودید ؛ اینکه به دنبال دلیلش بگردیم این کاریه که من همیشه انجام میدم و اگر دلیلش رو پیدا نکنم بازهم میتونم حال خودمو خوب کنم با چیزهای حتی کوچیک مثل صحبت کردن با خدا ، اهنگ بی کلام گوش دادن ، قهوه و یا چای خوردن ، پیاده روی … و فکر کردن به اینکه الان من اگه به استرس داشتنم ادامه بدم اخرش چی میشه چه فایده ای داره ؟ و بعد از اینها کلی حالم خووب میشه .
خیلی مطلب مفیدی بود واقعا ???