چه کسانی مانع عملکرد صحیح کارمندان می شوند؟
یکی دیگر از عواملی که مانع عمل صحیح کارکنان می شود، این است که موردی یا کسی در میل و توانایی آنها برای انجام کار دخالت می نماید. عوامل دخالت کننده خارج از کنترل ما هستند، مانند بیماری شدید، مشکلات زناشویی و یا مرگ یکی از اقوام.
پنج گروه از افراد هستند که تمایل یک نفر را برای تولید از بین می برند و آنها عبارتند از: “همکاران، خویشاوندان، دوستان، مشتریان و مدیران.” بهتر است به هر یک از این افراد در جای خود بپردازیم.
-
همکاران:
همکار، زندگی را برای یک تازه وارد سخت می کند، بخصوص اگر دسته های کوچکی از افراد منحرف درون نیروی کار باشند. برای رفع هر گونه اذیت و ابهام، یک فرد با تجره را برای نظارت بر هر کارمند تازه استخدام شده ای قرار دهید که او را در زمینه ی مشکلات استقراری، از جمله تعیین جای فرم ها، یاد گرفتن اسامی و عناوین و آشنایی با مراحل انجام کار کمک می کند.
بعضی از مدیران از روی ناآگاهی یک نفر را مسئول مستقر کردن هر تازه واردی می کنند و یک دسته ی قدرتمند جدید در شرکت ایجاد می نمایند و هرگاه ممکن باشد یک نفر را از همان طبقه، مسئول فرد تازه وارد می کنند.
-
دوستان:
افرادی که با کارمند رابطه ی بسیار نزدیکی دارند، می توانند افراد پَستی شوند و تمایل او را برای انجام کار، کاهش دهند. به هیچ وجه خوب نیست یک کارمند جدید دوستی داشته باشد که بگوید: “آهان بیا! تو می توانی امروز تنیس بازی کنی” و یا فردی که کیفی پر از جزوه دارد و باید آنها را تمام شب مطالعه کند، بگوید: “تو دیوانه ای که کار به خانه می بری، بخصوص وقتی من اینجا نشسته ام و دو بلیت برای بازی امشب دارم.”
نمی توان تمام دوستان یک کارمند را جمع کرد و آنها را از تلاش برای کم کردن تمایل او بازداشت؛ بلکه می توان قدرت دفاع فرد تازه وارد را افزایش داد. من مدیری را می شناسم که به هر یک از کارمندان خود می گوید: “من و شما می دانیم که شما باید در یک ماه اول تمام فکر و ذکر خود را روی کارتان بگذارید. ما این را می دانیم اما دوستان شما ممکن است فراموش کنند.”
سپس او کارمند را به بازی دعوت می کند و از او می خواهد حدس بزند که در محدوده ی زمانی چند بار این اتفاق برایش خواهد افتاد؟ اکنون تبدیل وسوسه ی جدی به یک مبارزه برای مخالفت با این گونه کارمندان، به خاطر اینکه فرد را دوباره شاد کند، زیاد سخت و مشکل نیست. همچنین این شخص از توانایی درونی خود آگاه می شود.
-
مشتریان و ارباب رجوع ها:
برای افرادی که در کار فروش و سرویس دهی هستند، این دسته از مشتریان و ارباب رجوع ها با ضایل کردن اعتماد به شرکت و محصولاتش، تمایل و توانایی کارمند را برای انجام کار، کاهش می دهند.
افرادی که با مشتری برخورد دارند، حال چه در آغاز کار و یا در سرویس دهی به ارباب رجوع ها، به ناچار با افرادی سر و کار دارند که آنها را به طریقی طرد می کنند. برای فروشنده ای تازه کار، یک مشتری آینده نگر، ممکن است محصولاتش را به طور ناخوشایندی با محصولات شرکت رقیب مقایسه کند. اگر این اتفاق قبل از آن بیفتد که کارمند به شرکت اعتماد عمیق و ریشه داری پیدا کند، تمایل او را به انجام این کار از بین می رود.
-
خانواده:
مانع مشکل ساز بعدی، ممکن است در خانه به انتظار فرد نشسته باشد. یک فرد جوان دنبال یک فرصت شغلی می گردد و شغلی را در بخش فروش انتخاب می کند؛ در حالیکه از این فرصت شغلی و امکانات آن هیجان زده است به خانه می رود تا این خبر خوش را با مهم ترین فرد زندگیش در میان بگذارد: “مامان ببین من به یک ماموریت ثابت می روم که سالانه ۳۰ هزار دلار به من حقوق می دهند” ناگهان مادر پاسخ می دهد: “عزیزم بهتر است یک کار ثابت و دائمی پیدا کنی.”
اعضای خانواده اغلب معتقدند که یک رتبه، باید در نهایت، رسیدن به پست مدیریت را تضمین کند. پدر به فرزندی که به خاطر احتمال ترقی از سطح اول به سطوح بالاتر هیجان زده است، می گوید: “درست، اما چه چیزی ضمانت می کند که با گرفتن این کار مجبور نباشی برای همیشه به این شغل سطح پایین بچسبی؟”
شما مدیران فرصت ندارید تا با خانواده ی کارمند خود برخورد مستقیمی داشته باشید؛ اما وقتی اعلام کنید می دانید اعضای خانواده ی آنها نگران هستند، کارمند راحت تر با شما درباره ی فشارها صحبت می کند و این امکان را به شما می دهد که مشاوره ای جهت آمادگی او انجام دهید.
منتظر بروز مشکل نباشید، تا شما را مجبور به حرف زدن کند. پند قدیمی “پیشگیری بهتر از درمان است”، بیشتر در چنین مواقعی صادق است.
-
مدیر:
تمام اشتباهات مدیریتی که تاکنون در این سری مقالات به آنها اشاره کرده ایم؛ در میل و توانایی افراد خلل ایجاد می کند. می توانید با مرور و عمل به پیشنهادات جلوی این اتفاق را بگیرید.
(منبع: ۱۳ اشتباه مهلک مدیران، رابرت مارویل)
ادامه ی مقالات راهکارهای مدیریتی را دنبال کنید…
دیدگاهتان را بنویسید