پشت گوش انداختن کارها یک مسئله ذهنی است
خیلی از افراد عادت دارند انجام دادن کارهایشان را تا لحظه ی آخر به تعویق بیندازند. ترک کردن این عادت خیلی سخت است. نیل فیور کارشناس بزرگ در زمینه ی سازماندهی کارها از تشبیه جالبی استفاده می کند: تصویر یک تخته چوب. اینکه هر یک از ما از این تخته چوب چه تصوری داشته باشیم، به ذهنیت ما بستگی دارد.
تصور کنید که می خواهید روی تخته ی چوبی به عرض ۳۰ سانتیمتر و طول ۱۰ متر راه بروید. این تخته روی زمین قرار دارد. آیا کار دشواری است؟ نه چندان. شما تمام مهارت های لازم برای این کار را دارید و بدون اینکه حتی درباره اش فکر کنید از روی تخته ی چوب رد می شوید.
- حالت اول: از شغل تا فاجعه
تصور کنید این تخته چوب بین دو ساختمان به ارتفاع ۳۰ متر قرار دارد و قرار است از روی آن عبور کنید. حتی فکر کردن درباره ی این کار هم میزان آدرنالین خود شما را افزایش می دهد؛ چراکه یک اشتباه کوچک کافی است تا فاجعه به بار بیاید. در این حالت شما احساس سستی می کنید و قادر به حرکت نیستید.
در واقع این شما هستید که این تخته ی چوبی را در ارتفاع ۳۰ متری قرار داده اید. در واقع تخته چوب نماد یک کار ساده است که شما مدام انجام آن را پشت گوش انداخته اید و اهمیت آن کار ساده را به اندازه ای بالا برده اید که حالا احساس می کنید حتی یک اشتباه کوچک ممکن است فاجعه به بار آورد.
- حالت دوم: از دیوانگی تا قهرمانی
حالا حالت دیگری را تصور کنید. تصور کنید تخته ی چوب در همان حالت قبلی است اما این بار خانه ای که روی آن هستید آتش گرفته و تنها راه نجات شما این است که با سرعت هر چه تمام از تخته چوب عبور کرده و به سمت خانه ی دیگر بروید. تفاوت این دو موقعیت را با هم مقایسه کنید.
این بار ناگهان به ذهن تان می رسد که باید از روی تخته چوب عبور کنید و بدون اینکه به پایین نگاه کنید با سرعت هر چه تمام به سمت دیگر می دوید.
بار دیگر، این خود شما هستید که خانه را به آتش کشیدید. با موکول کردن کارها به زمانی نامعلوم، خودتان را تحت فشار گذاشته اید. در بیشتر این مواقع هم از پس کارتان برمی آیید، اما با ترس و استرس. گرچه احساس رضایت هم خواهید داشت، زیرا با مهارت تمام بر یک چالش بزرگ غلبه کرده اید. اگر از تخته چوبی که کاملا بر روی زمین قرار داشت عبور می کردید هرگز این حس قهرمانی به شما دست نمی داد.
به همین دلیل است که دفعه ی بعد هم، چه آگاهانه و چه نااگاهانه، کارتان را تا لحظه ی آخر انجام نمی دهید. اگر قرار باشد، همیشه به همین ترتیب ادامه دهید، همیشه در گرداب اهمال کاری باقی خواهید ماند و اهمیت کارهایتان را بالا می برید و خودتان را تحت فشار قرار می دهید.
- حالت سوم: رهایی از گرداب اهمال کاری
تخته چوب همچنان در ارتفاع خطرناکی در بالای زمین قرار دارد، اما خانه ای که سمت شماست آتش نگرفته و یک تور ایمنی هم زیر آن تخته چوب نصب شده است که اگر بیفتید، مطمئنا آسیبی به شما نخواهد رسید. این تور ایمنی، اعتماد به نفس شماست. اعتماد به نفس تان بهترین محافظ شما در برابر اهمال کاری است و نمی گذارد با پشت گوش انداختن کارها، خانه تان را به آتش بکشید.
در مقاله ی بعد توضیه هایی برای برطرف کردن این مشکلات ارائه خواهیم داد.
منبع: (زندگی به همین سادگی، تیکی کوستن ماخر)
ادامه ی مقالات زندگی به همین سادگی را دنبال کنید…
دیدگاهتان را بنویسید