قدرت زمان : فراگیری در بزرگسالی
در مورد یادگیری یک نکته مهم وجود دارد و آن اینکه مغز بزرگسال طوری طراحی شده است که فقط مطالبی را می آموزد که به موقعیت فعلی او مربوط می شود و برای آن موقعیت کاربرد دارد. اگر نتوانید یک سری اطلاعات را، هرچند هم که جالب باشد، با موقعیت فعلی زندگی تان ارتباط بدهید و نحوه استفاده از آن را تجسم کنید، مطالبش خیلی سریع مثل آبی که از آبکش بیرون می رود از ذهن تان خارج خواهد شد و تمام آن را فراموش خواهید کرد. به همین دلیل نباید وقتتان را صرف خواندن مطالبی کنید که ممکن است روزی به دردتان بخورد.
یادتان باشد که قانون جایگزین می گوید «اگر مشغول کاری هستید یعنی کار دیگری را انجام نمی دهید.» اگر مطلبی می خوانید که در حال حاضر با کارتان ارتباط فوری ندارد همزمان از خواندن مطلبی که ممکن است برایتان مفید باشد محروم می مانید. به خصوص موقع خواندن مجله ها و نشریاتی که ظاهر جذابی دارند باید خودتان را مقید کنید روی موضوع هایی تمرکز کنید که با کار فعلی تان ارتباط دارند.
از وقت آزادتان خردمندانه استفاده کنید
از هر وقت آزادی که به دست می آورید استفاده کنید. اینها دوره های زمانی کوتاهی هستند که بعضی اوقات بیشتر از چند دقیقه طول نمی کشند. همیشه مطالب خواندنی تان را همراه داشته باشید تا هر موقع چنین موقعیت های به دست می آورید از آن استفاده کنید. اکثر آدمها تمایل پنهانی به خواندن ادبیات کلاسیک دارند. آنها حتی کتاب های بزرگ را می خرند و در کتابخانه شان نگهداری می کنند به این امید که روزی وقت پیدا کنند و آنها را بخوانند، اتفاقی که کمتر پیش می آید. در اینجا پیشنهادی عالی برایتان دارم:
یک کتاب قدیمی که دوست دارید آن را بخوانید بخرید، البته با جلد مقوایی بخرید. ۲۰ صفحه از آن را جدا کنید و در داخل کیف تان بگذارید. دفعه بعد که یکی از این موهبت های زمان نصیب تان شد چند صفحه از آن را بخوانید. بعد از تمام کردن این صفحات آنها را با یک سری صفحه های جدیدتر که از کتاب جدا می کنید عوض کنید و صفحه هایی را که خوانده اید دورشان نوار بپیچید و در جایی نگهداری کنید. اگر با این روش در طول یک ماه یک کتاب بخوانید، می توانید سالی ۱۲ جلد کتاب بخوانید و در ظرف ده سال ۱۲۰ کتاب خواهید خواند. با استفاده از این روش می توانید به یکی از بهترین کتابخوان های دنیا تبدیل شوید. اگر روزی ۱۵ دقیقه کتابهای ادبیات کلاسیک را بخوانید ظرف چند سال کل این دسته کتاب ها را خواهید خواند.
از کارشناس ها یاد بگیرید
کتاب هایی را که کارشناسان حوزه شما نوشته اند مطالعه کنید. کتاب هایی که حاوی اطلاعات عملی برای کمک به شما در اصلاح کیفیت کار و زندگی تان هستند. از کجا می دانید که کدام کتاب را باید بخوانید؟ برای این کار یک تکنیک ساده وجود دارد. اگر چند مورد استثناء را کنار بگذاریم شما باید تنها کتاب هایی را بخوانید که نویسندگان آنها حاصل تجربه های عملی شان را نوشته اند. کتاب هایی که توسط اساتید دانشگاه نوشته می شوند معمولا تئوری هستند و کاربرد عملی ندارند. وقتی کتابی توجه شما را جلب می کند بلافاصله بخش معرفی نویسنده آن را بخوانید. به سوابق نویسنده مراجعه کنید، ببینید چه کارهایی انجام داده و چه موفقیت هایی داشته است، در کجاها کار می کرده و چه تجربه هایی در زمینه شغلی شما دارد. در حوزه مربوط به خودتان باید دنبال کتاب هایی باشید که نویسندگان آنها سوابق موفقی دارند.
وقتی متوجه شدید نویسنده منبع معتبری است که اطلاعات قابل ملاحظه ای در حوزه شما دارد به قسمت فهرست کتاب نگاه کنید تا مطمئن شوید مطالب کتاب مرتبط با حوزه تخصصی شما و کاربردی هستند. سعی کنید تا جای ممکن از تئوری دوری کنید و به دنبال ایده های عملی باشید که راه حل های عملی برای مشکلات متداول شما ارائه می کنند. یعنی اگر کتابی کاربردی عملی ندارد بهترین راه صرفه جویی در وقت این است که اصلا آن را نخوانید. یکی دیگر از راههای تصمیم گیری برای خرید کتاب این است که به تیراژ آن نگاه کنید و ببینید تا کنون چند نسخه از آن فروش رفته است، به خصوص موقعی که می بینید یک کتاب هم با جلد مقوایی (گالینگور) و هم جلد نازک (شومیز) منتشر شده است می توانید مطمئن باشید که کتاب خوبی است زیرا معمولا پس از اینکه نسخه های جلد مقوایی یک کتاب به تعداد زیاد به فروش برسد نسخه های جلد نازک آن هم به چاپ می رسند.
یکی از نکات در مورد خرید کتاب همین است که البته زیاد تضمین شده نیست. بعضی از کتاب های اقتصادی پرفروش توسط دانشگاهیان نوشته می شوند. آنها ایده های زیادی دارند که همه آنها کاملا غیرعملی هستند. در جهان واقعیت هیچ کس نمی تواند با استفاده از تئوری های دانشگاهی، اصلاحی در امور کسب و کارش ایجاد کند. مطالب این جور کتاب ها روی کاغذ بسیار عالی به نظر می رسند ولی هیچ ارتباطی با دنیای واقعی ندارند.
کتابخانه شخصی داشته باشید
همه ما بنده عادت هستیم. وقتی جوانیم اغلب عادت داریم سری به کتابخانه بزنیم و کتاب های موجود را بررسی کنیم، آنها را بخوانیم و دوباره به کتابخانه برگردانیم. انسان های زیادی هستند که وقتی سن شان بالاتر هم می رود این عادت را ترک نمی کنند، حتی موقعی که این کار کاملا بی فایده به نظر می رسد. وقت شما ارزشمندترین دارایی تان است. اگر سالی ۵۰ هزار دلار درآمد داشته باشید در صورتی که آن را تقریبا به ۲۰۰۰ ساعت کاری تقسیم کنید مفهومش این است که ارزش کارتان ۲۵ دلار در ساعت است.
در مورد نحوه استفاده از وقت تان باید مدام ارزش آن را بسنجید. چرا باید سه چهار ساعت از وقتتان را صرف مراجعه به کتابخانه و زیر و رو کردن کتاب های و انتخاب یک کتاب کنید، آن را به منزل بیاورید و دوباره به کتابخانه برگردانید. خرید کتاب خیلی ارزان تر تمام می شود و سود آن خواهد بود زیرا آن را به منزل می برید و هر موقع که نیاز دارید در دسترس تان قرار دارد. موقع کتاب خواندن از همان درسی که در مدرسه یاد گرفته اید پیروی کنید و زیر مطالب مهم خط بکشید. هیچ عیبی ندارد در حاشیه کتاب از علامت های تعجب یا ستاره استفاده کنید.
تمام مطالب کتاب را طوری علامت بزنید که بتوانید با مراجعه دوباره در سریع ترین زمان ممکن اطلاعات مورد نیازتان را پیدا کنید. خیلیها کتاب می خوانند و در سرتاسر آن یادداشت می نویسند و نکات مهم آن را مشخص می کنند. بعد دوباره از ایده های مهم یادداشت برمی دارند و آنها را تایپ می کنند، به صورت کتابچه در می آورند و نگهداری می کنند. اگر شما هم از این روش استفاده کنید می توانید با مراجعه به خلاصه هر کتاب خیلی سریع تمام نکات کلیدی آن را که قبلا پیدا کرده اید مرور کنید. با مرور این نکات ایده ها و اطلاعات جدیدی برای نحوه به کارگیری آنها در کار و کسب تان به دست می آورید.
منبع: (قدرت زمان، اثر برایان تریسی)
ادامه ی مقالات قدرت زمان را دنبال کنید…
موقع خواندن مجله ها و نشریاتی که ظاهر جذابی دارند باید خودمان را مقید کنیم روی موضوع هایی تمرکز کنیم که با کار فعلی مان ارتباط دارند. بسیار عالی