ساده سازی برای شما چه معنایی دارد؟
هنگامی که واژه ی ساده سازی را می شنوید، چه چیزی به ذهنتان می آید؟ برای بسیاری از افراد این واژه به خودی خود معنایی مثبت دارد و وقتی آن را می شنوند، با لبخند سر تکان می دهند و از نگاه شان طوری بر می آید که معنای آن را درک می کنند.
دلیل این امر این است که آنها از زندگی خود رنج می برند؛ از دفترچه ی راهنمای حجیم تلفن همراه شان گرفته تا مسائل پیچیده ی اقتصادی که باعث می شود پول خود را در بازار بورس از دست بدهند، هر چند که دوستان شان به آنها گفته بودند که با خرید سهام به راحتی می توانند پولدار شوند.
از این رنج می برند که هر چقدر هم اموال و دارایی های شان زیاد باشد، باز هم راضی نیستند و بیشتر می خواهند. داشتن درآمد بالا برای بسیاری از افراد به معنای دستیابی به آزادی نیست، بلکه برعکس، برای آنها یک بار اضافی دارد و کمر آنها زیر این بار سنگین مطالبات رو به رشد شغل شان خم شده است.
بعضی ها وقتی با مفهوم ساده سازی رو به رو می شوند می پرسند: “چرا باید اصول ساده سازی را در زندگی ام اجرا کنم؟” آنها پیشنهاد داشتن یک زندگی ساده تر و شادتر را یک چیز اضافی تلقی می کنند و احساس می کنند که در ورای این مفهوم، یک بار مسئولیت وجود دارد و پیش خود می گویند: “ای بابا، باید ساده سازی را هم یاد بگیرم!”
اما ساده سازی فرآیندی آسان است و نیاز به تلاش و زحمت چندانی ندارد. ساده سازی به این معنا نیست که باید کاری را به کارهای همیشگی خود اضافه کنید یا بار مسئولیتی جدیدی را به دوش بکشید؛ بلکه ساده سازی نوعی توانایی است که از مدت ها قبل در درون خود داشته اید و حالا باید از آن استفاده کنید.
انسان ها اساسا موجوداتی هستند که از سادگی و راحتی لذت می برند. دفعه ی بعدی که به باغ وحش رفتید نگاهی به میمون ها که بیشتر از سایر حیوانات به انسان ها شباهت دارند بیندازید. خواهید دید که آنها دارای توانایی بی نظیری هستند؛ می توانند ساعت ها بی هدف این طرف و آن طرف بروند، بازی کنند و هیچ کار خاصی انجام ندهند! سادگی و راحتی در شکل اساسی خود به معنی “بودنِ صِرف” است.
منبع: (زندگی به همین سادگی، تیکی کوستن ماخر)
ادامه ی مقالات زندگی به همین سادگی را دنبال کنید…
دیدگاهتان را بنویسید