زبان بدن : در نظر گرفتن جمع کل حرکات و اشارات (۲)
- نشانه های خستگی
اگر چشمان فردی بی روح و افتاده باشد و سرش را به کف دستش تکیه داده باشد، قطعا از نوع حادی از خستگی رنج می برد. این فرد برای هوشیار نگه داشتن خود ممکن است بی هدف جایی را خط خطی کند یا هر از گاهی در جایش جا به جا شود.
مورتون تصمیم گرفت به کنفرانسی کاری برود که یکی از مراجعه کنندگانش در آن سخنرانی داشت. بعد از چند دقیقه گوش دادن به حرف های بی سر و ته و نامفهوم مورتون که نزدیک به جلوی سالن در وسط ردیف نشسته بود، نمی توانست به راحتی بلند شود و برود. با نگاه کردن به همکاران نماینده اش، متوجه شد که اکثر آنها به سخنران نگاه نمی کردند و عده ی زیادی به عقب تکیه داده و سرشان را روی دست شان گذاشته بودند. عده ی کمی هم بدون آنکه بالا را نگاه کنند، بی هدف در دفترشان خط خطی می کردند. سخنرانی بی روح او به صورت حسی از بی حوصلگی در تمام سالن منعکس شده بود.
- نشان دادن شادی
نشانه های خوشحالی را می توان در فردی دید که تنه اش به جلو خم شده و بازوانش کشیده شده و کف دست هایش در معرض دید است. این فرد گوش تا گوش لبخندی مغرورانه بر لب دارد، چشمانش چین خورده و دندان هایش نمایان است. این حالت مخصوص زمانی است که عزیزان مان را پس از مدتی طولانی دوباره می بینیم.
کایرا، دختر نیکی، بعد از تمام شدن مدرسه اش به مسافرتی شش ماهه به دور دنیا رفت. اولین بار بود که کایرا برای چنین مدت طولانی از خانه دور بود. نیکی به سختی می توانست صبر کند تا ببیند که او سالم و سلامت به خانه برگشته است. او در حالیکه در سالن ورودی فروشگاه ایستاده بود، والدین سایر مسافران را می دید که با شتاب می دویدند تا فرزندان شان را که از قسمت بازرسی عبور می کردند، در آغوش بگیرند.
هرچه می گذشت، عصبی تر می شد. سرانجام وقتی کایرا از در ورودی عبور کرد، نیکی نتوانست خود را کنترل کند و با بازوانی گشاده دوید و دخترش را در آغوش گرفت. او در حالیکه به عقب و جلو تکان می خورد، کایرا را محکم گرفته بود؛ طوری که گویی هرگز او را رها نمی کند. در حالیکه با حس آرامش و خوشحالی می خندید و گریه می کرد، سر کایرا را نوازش کرد و بارها او را بوسید.
(منبع: زبان بدن به زبان آدمیزاد، الیزابت کونکه)
ادامه ی مقالات زبان بدن را دنبال کنید…
دیدگاهتان را بنویسید